English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English Persian
to fill in نوشتن خاکریزی کردن
Other Matches
filling up خاکریزی کردن
aggrade خاکریزی کردن
to f.with earth خاکریزی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
fill خاکریزی
fills خاکریزی
embankment خاکریزی
embankments خاکریزی
earth filling خاکریزی
filling بتونه خاکریزی
earthworks خاکریزی وخاکبرداری
fillings بتونه خاکریزی
fill up خاکریزی نمودن
slope of embankment شیروانی خاکریزی
drain embankment of dam خاکریزی زهکش سد
soil for filling up خاک برای خاکریزی
embankment condition حالت یا شرائط خاکریزی
selected fill مصالح انتخابی برای خاکریزی
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
referred توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refers توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refer توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
berm خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
to commit to paper نوشتن ثبت کردن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
spelled املاء کردن درست نوشتن
prescribe نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribed نسخه نوشتن تعیین کردن
spell املاء کردن درست نوشتن
annotation نوشتن تذکرات تقریظ کردن
annotations نوشتن تذکرات تقریظ کردن
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
spells املاء کردن درست نوشتن
prescribes نسخه نوشتن تعیین کردن
overwrite جانویسی کردن جای نوشتن
commentating حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentate حاشیه نوشتن یادداشت کردن
prescribing نسخه نوشتن تعیین کردن
rubricize بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
rubricate بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
interpage در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
writes سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
anthill خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
opened آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
phoneticism عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
write permit ring چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
crashingly خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declaration نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
macro کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
programs نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
alphabetize به ترتیب الفبا نوشتن باحروف الفبا بیان کردن
graphics تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
write protect قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
graphics پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
inscribed نوشتن
write head هد نوشتن
penned نوشتن
scrawl بد نوشتن
scrawls بد نوشتن
scrawled بد نوشتن
inscribes نوشتن
to put down نوشتن
inscribing نوشتن
scrawling بد نوشتن
inscribe نوشتن
pen نوشتن
penning نوشتن
to reduce to writing نوشتن
scribbling بد نوشتن
put down <idiom> نوشتن
scribbles بد نوشتن
set down نوشتن
scribble بد نوشتن
writes نوشتن
scribbled بد نوشتن
to set down نوشتن
write نوشتن
to drive a pen or quill نوشتن
pt down نوشتن
pens نوشتن
indite نوشتن
superscrible نوشتن
tabling در فهرست نوشتن
to dip ones pen in gall سخت نوشتن
autographs دستخط نوشتن
autographing دستخط نوشتن
autographed دستخط نوشتن
gloss حاشیه نوشتن بر
itemize به اقلام نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
tabled در فهرست نوشتن
tables در فهرست نوشتن
rewrite دوباره نوشتن
write-offs زود نوشتن
tired of writing خسته از نوشتن
itemizes به اقلام نوشتن
rewrite باز نوشتن
table در فهرست نوشتن
itemising به اقلام نوشتن
autograph دستخط نوشتن
jots با شتاب نوشتن
penmanship طرز نوشتن
preambles مقدمه نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
prose نثر نوشتن
preface دیباچه نوشتن
programs برنامه نوشتن
itemised به اقلام نوشتن
program برنامه نوشتن
prefaced دیباچه نوشتن
list در فهرست نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
rewrites دوباره نوشتن
prefacing دیباچه نوشتن
scrolls کتیبه نوشتن
jot با شتاب نوشتن
preamble مقدمه نوشتن
prefaces دیباچه نوشتن
jotted با شتاب نوشتن
write-off زود نوشتن
annotated حاشیه نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
annotate حاشیه نوشتن
overwrite جای نوشتن
overwrite زیاد نوشتن
overwrite دومرتبه نوشتن
over write جای نوشتن
r/w خواندن- نوشتن
annotate تفسیر نوشتن
poeticize شعر نوشتن
poetize شعر نوشتن
precis خلاصه نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
annotated تفسیر نوشتن
annotates حاشیه نوشتن
annotates یادداشت نوشتن
annotates تفسیر نوشتن
annotating حاشیه نوشتن
annotating یادداشت نوشتن
annotating تفسیر نوشتن
pens خامه نوشتن
enlists درفهرست نوشتن
enlisting درفهرست نوشتن
rewriting باز نوشتن
rewriting دوباره نوشتن
rewrites باز نوشتن
scribbled باشتاب نوشتن
miswrite اشتباه نوشتن
scribble باشتاب نوشتن
read/write خواندن- نوشتن
read/write head هدخواندن- نوشتن
rewritten دوباره نوشتن
rewritten باز نوشتن
rewrote دوباره نوشتن
penning خامه نوشتن
scribbling باشتاب نوشتن
penned خامه نوشتن
scribbles باشتاب نوشتن
enlist درفهرست نوشتن
pen خامه نوشتن
scroll کتیبه نوشتن
rewrote باز نوشتن
write off زود نوشتن
notes نت موسیقی نوشتن
handwrite بادست نوشتن
graphomania شهوت نوشتن
write-ups به تفصیل نوشتن
write-up به تفصیل نوشتن
write up به تفصیل نوشتن
invoicing فاکتور نوشتن
editorializing سرمقاله نوشتن
invoices فاکتور نوشتن
invoiced فاکتور نوشتن
editorializes سرمقاله نوشتن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com