Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
hyphenated |
نوشته شده با فضای خالی |
|
|
Other Matches |
|
free space |
فضای خالی |
spaces |
فضای خالی |
cavities |
فضای خالی |
space |
فضای خالی |
bad break |
فضای خالی |
cavity |
فضای خالی |
lacuna |
فضای خالی |
vacuity |
فضای خالی |
void |
فضای خالی |
blankest |
سفید فضای خالی |
blank |
سفید فضای خالی |
pitches |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
pitch |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
ullage |
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت |
air-hole |
[تهویه فضای خالی سرداب] |
spaces |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
bossing |
[فضای خالی زیر پنجره] |
clearance |
هوا فضای خالی فاصله |
space |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
spaces |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
marks |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
mark |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
double vault |
[دو طاق با فضای خالی بین آنها] |
space |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
margins |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
margin |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
quadding |
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط |
ante-choir |
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا] |
empty |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
emptied |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
emptiest |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
dense index |
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد |
free |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
freeing |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
frees |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
empties |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
void |
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری |
gutter |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
gaps |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
gap |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
emptier |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
freed |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
broken stowage |
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی |
gutters |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود |
linear |
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد |
list |
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد |
weaving shed |
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.] |
spacing |
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده |
proportional spacing |
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد. |
space |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
spaces |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
kerning |
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها |
zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
counter shed |
پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.] |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
formed |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
form |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
forms |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
blankest |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
blank |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
vacancies |
محل خالی جای خالی |
vacancy |
محل خالی جای خالی |
manspace |
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی |
bin storage space |
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز |
orphan |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
orphans |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
orphaned |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
aerospace projection operations |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
inscriptions |
نوشته |
scrip |
نوشته |
record |
نوشته |
inscription |
نوشته |
opuses |
نوشته |
opus |
نوشته |
writs |
نوشته |
letter |
نوشته |
writ |
نوشته |
letters |
نوشته |
manuscripts |
نوشته |
epigraph |
نوشته |
texts |
نوشته |
text |
نوشته |
depositions |
نوشته |
paper work |
نوشته |
manuscript |
نوشته |
papeteries |
نوشته |
deposition |
نوشته |
ancient manuscript |
نوشته قدیمی |
chirograph |
دست نوشته |
manuscript |
دست نوشته |
handwriting |
دست نوشته |
cryptogram |
نوشته رمزی |
writing |
نوشته نوشتجات |
writings |
نوشته نوشتجات |
hand writing |
دست نوشته |
petrograph |
سنگ نوشته |
pseudograph |
نوشته جعلی |
cryptograph |
نوشته رمزی |
callout |
نوشته راهنما |
petroglyph |
سنگ نوشته |
hierogram |
نوشته قدس |
it is written that |
نوشته اندکه |
written |
نوشته شده |
opusculum |
اثریا نوشته بی اهمیت |
it is written that |
نوشته شده است که |
numeral |
عدد نوشته شده و.. |
numerals |
عدد نوشته شده و.. |
cryptanalysis |
کشف نوشته رمزی |
psychogram |
پیام نوشته روح |
letter press |
نوشته وابسته به عکسها |
repetitive letter |
نوشته شده است |
triglot |
به سه زبان نوشته شده |
application |
معمولا به صورت نوشته |
applications |
معمولا به صورت نوشته |
poison pen |
نوشته غرض الود |
pornograph |
نوشته ها و عکسهای رکیک |
cartouche |
لوح نوشته مزین |
imperscriptible |
فاقد اجازه نوشته |
numbers |
عدد نوشته شده |
packaged software |
بسته پیش نوشته |
graphically |
بطور نوشته یا منقوش |
overwrite |
نوشته داده در محلی |
number |
عدد نوشته شده |
scrolls |
نوشته یافهرست طولانی |
pornography |
نوشته شهوت انگیز |
erotica |
نوشته ها واصطلاحات عاشقانه |
scroll |
نوشته یافهرست طولانی |
inscription |
نقش نوشته خطی |
inscriptions |
نقش نوشته خطی |
accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری |
autographic |
نوشته شده با دست خودمصنف |
jotting |
چیزیکه با عجله نوشته شده |
slashed zero |
علامت نوشته یا چاپ شده |
hic jacet |
نوشته روی سنگ قبر |
superscription |
عنوان نوشته روی چیزی |
blasphemous |
نوشته وگفته کفر امیز |
epitaphs |
نوشته روی سنگ قبر |
epitaph |
نوشته روی سنگ قبر |
bilingual |
بدو زبان نوشته شده |
fill out <idiom> |
نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند |
ad-lib |
بدون نوشته صحبت کردن |
ad-libs |
بدون نوشته صحبت کردن |
graffiti |
نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند |
numeral |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
writing |
چیزی که نوشته شده است |
cryptanalyze |
نوشته رمزی را کشف کردن |
purple patch |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
ad-libbing |
بدون نوشته صحبت کردن |
writings |
چیزی که نوشته شده است |
purple passage |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
ad-libbed |
بدون نوشته صحبت کردن |
legend |
نوشته روی سکه ومدال |
legends |
نوشته روی سکه ومدال |
numerals |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
integrated accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع |
italic |
حرف به صورت itoloc نوشته شده |
equations |
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل |
ballot |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
software package |
بسته پیش نوشته نرم افزاری |
machine address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
termination notice |
فسخ نوشته شده [قرارداد کاری] |
subscript |
چیزی که در پایین نامه نوشته شود |
balloted |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
equation |
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل |
ballots |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
absolute address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
to read between the lines |
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن |
modular accounting package |
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی |
NCR paper |
نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود |
compilation |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
It is written for our benefit |
نوشته کردن برای ما فایده دارد |
postfix |
کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری |
compilations |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
applies |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
please reply |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
repondez s'il vous plait [RSVP] |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
parodies |
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد |
bibliotics |
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان |
nominal value |
قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده |
parody |
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد |
unless otherwise prescibed [by the doctor] |
مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته |
backhanded |
با پشت دست نوشته شده چپ طعنه امیز |
applying |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
hair stroke |
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی |
grapho |
پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن |
graffito |
حروف یا تصاویری که بردیوار نوشته شده باشد |
apply |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
the paper is written all over |
همه جای کاغذ نوشته شده است که |
machine |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
machined |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
Take a fresh sheet of paper. |
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار |
machines |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |