English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
Other Matches
free space فضای خالی
spaces فضای خالی
cavities فضای خالی
space فضای خالی
bad break فضای خالی
cavity فضای خالی
lacuna فضای خالی
vacuity فضای خالی
void فضای خالی
blankest سفید فضای خالی
blank سفید فضای خالی
pitches وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
clearance هوا فضای خالی فاصله
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
quadding درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
dense index لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
void فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
gutter فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gaps فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
gap فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
freed پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
broken stowage فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
gutters فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
linear لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
spacing فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
proportional spacing سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
space میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
spaces میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
vacancies محل خالی جای خالی
vacancy محل خالی جای خالی
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
inscriptions نوشته
scrip نوشته
record نوشته
inscription نوشته
opuses نوشته
opus نوشته
writs نوشته
letter نوشته
writ نوشته
letters نوشته
manuscripts نوشته
epigraph نوشته
texts نوشته
text نوشته
depositions نوشته
paper work نوشته
manuscript نوشته
papeteries نوشته
deposition نوشته
ancient manuscript نوشته قدیمی
chirograph دست نوشته
manuscript دست نوشته
handwriting دست نوشته
cryptogram نوشته رمزی
writing نوشته نوشتجات
writings نوشته نوشتجات
hand writing دست نوشته
petrograph سنگ نوشته
pseudograph نوشته جعلی
cryptograph نوشته رمزی
callout نوشته راهنما
petroglyph سنگ نوشته
hierogram نوشته قدس
it is written that نوشته اندکه
written نوشته شده
opusculum اثریا نوشته بی اهمیت
it is written that نوشته شده است که
numeral عدد نوشته شده و..
numerals عدد نوشته شده و..
cryptanalysis کشف نوشته رمزی
psychogram پیام نوشته روح
letter press نوشته وابسته به عکسها
repetitive letter نوشته شده است
triglot به سه زبان نوشته شده
application معمولا به صورت نوشته
applications معمولا به صورت نوشته
poison pen نوشته غرض الود
pornograph نوشته ها و عکسهای رکیک
cartouche لوح نوشته مزین
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
numbers عدد نوشته شده
packaged software بسته پیش نوشته
graphically بطور نوشته یا منقوش
overwrite نوشته داده در محلی
number عدد نوشته شده
scrolls نوشته یافهرست طولانی
pornography نوشته شهوت انگیز
erotica نوشته ها واصطلاحات عاشقانه
scroll نوشته یافهرست طولانی
inscription نقش نوشته خطی
inscriptions نقش نوشته خطی
accounting package بسته پیش نوشته حسابداری
autographic نوشته شده با دست خودمصنف
jotting چیزیکه با عجله نوشته شده
slashed zero علامت نوشته یا چاپ شده
hic jacet نوشته روی سنگ قبر
superscription عنوان نوشته روی چیزی
blasphemous نوشته وگفته کفر امیز
epitaphs نوشته روی سنگ قبر
epitaph نوشته روی سنگ قبر
bilingual بدو زبان نوشته شده
fill out <idiom> نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند
ad-lib بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs بدون نوشته صحبت کردن
graffiti نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند
numeral اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
writing چیزی که نوشته شده است
cryptanalyze نوشته رمزی را کشف کردن
purple patch نوشته اراسته به صنایع بدیعی
ad-libbing بدون نوشته صحبت کردن
writings چیزی که نوشته شده است
purple passage نوشته اراسته به صنایع بدیعی
ad-libbed بدون نوشته صحبت کردن
legend نوشته روی سکه ومدال
legends نوشته روی سکه ومدال
numerals اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
integrated accounting package بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
italic حرف به صورت itoloc نوشته شده
equations فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
software package بسته پیش نوشته نرم افزاری
machine address برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
termination notice فسخ نوشته شده [قرارداد کاری]
subscript چیزی که در پایین نامه نوشته شود
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
equation فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
absolute address برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
modular accounting package برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
NCR paper نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود
compilation جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
It is written for our benefit نوشته کردن برای ما فایده دارد
postfix کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری
compilations جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
please reply لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
repondez s'il vous plait [RSVP] لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
parodies نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
bibliotics بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
nominal value قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده
parody نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
unless otherwise prescibed [by the doctor] مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
backhanded با پشت دست نوشته شده چپ طعنه امیز
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
grapho پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن
graffito حروف یا تصاویری که بردیوار نوشته شده باشد
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
the paper is written all over همه جای کاغذ نوشته شده است که
machine فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machined فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
Take a fresh sheet of paper. یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
machines فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com