English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
lymphocyte نوعی از گویچههای سفیدخون که یک هسته دارد
Other Matches
leukopenia کمبود گویچههای سفیدخون
nucleole جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
ferrite core ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
coax کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxes کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxing کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
co axial cable کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
asteroid نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
asteroids نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
girgerbread نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
whiteblood cell گویچه سفیدخون گلبول سفید
griesen نوعی سنگ گرافیتی که کوارتز و میکا دارد
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
rhythm-and-blues نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
blood cell گویچههای خونی
blood cells گویچههای خونی
hemolysis تحلیل گویچههای قرمز
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
hemacytometer اسبابی برای شمارش گویچههای خون
leukopoiesis ایجاد وتشکیل گویچههای سفید خون
lotus [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
beading تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
blood counts شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
leukosis زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
beadings تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
nuclear magnetic resonance تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
hemoglobin ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
magnet core هسته
core هسته
nuclei هسته
center web هسته
stoning هسته
necleus هسته
stones هسته
seedless بی هسته
kernels هسته
cores هسته
air core بی هسته
kernel هسته
membrane هسته
stone هسته
membranes هسته
nucleus هسته
atoms هسته
atom هسته
nuclel هسته ها
nutlet هسته کوچک
nucleus لب هسته مرکزی
yoke هسته ترانسفورماتور
secure kernel هسته امن
micronucleus خرد هسته
nucleophile هسته دوست
core pin خار هسته
armature core هسته ارمیچر
stable nucleus هسته پایدار
binuclear دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
nucleonics هسته شناسی
binucleated دارای دو هسته
solenoid core هسته سولنئید
atomic nucleus هسته اتم
cores هسته یا دیوارهستهای
mesoplast هسته یاخته
core oven کوره هسته
core hole سوراخ هسته
nuclear size اندازه هسته
nuclear radius شعاع هسته
pulvinar هسته بالشتک
caudate nucleus هسته دمی
nuclear magneton مگنتون هسته
cherry pit هسته گیلاس
nuclei لب هسته مرکزی
nuclear electron الکترون هسته
core gap چاک هسته
nuclear charge بار هسته
nucellus هسته تخم چه
core هسته سنگ
core هسته یا دیوارهستهای
core nail سوزن هسته
growler هسته گراولر
core loss اتلاف هسته
core iron اهن هسته
red nucleus هسته قرمز
enucleation هسته دراوری
grape stone هسته انگور
endocarp پوسته هسته
cores هسته سنگ
gracilis nucleus هسته باریک
gracile nucleus هسته باریک
condensation nucleus هسته چگالش
nucleate دارای هسته
coil core هسته بوبین
headword واژههای هسته
macronucleus هسته بزرگتر
impervious core هسته ناتراوا
nuclear power station نیروگاه هسته ای
nuclear power plant نیروگاه هسته ای
transformer core هسته ترانسفورماتور
atomic power station [plant] نیروگاه هسته ای
core of the earth هسته زمین
syncytium سلول چند هسته ایی
impervious core هسته نفوذناپذیر
iron core هسته اهن
headwords واژههای هسته
magnetic core هسته مغناطیسی
inside diameter قطر هسته
laminated core هسته متورق
stoned هسته درآورده
induction cup هسته القائی
magnet yoke هسته اهنربا
luminescent center هسته لومینسانس
aciniform هسته دار
hollow core هسته مجوف
kernel هسته اصلی
unstable nucleus هسته ناپایدار
magnet core هسته مغناطیسی
arcuate nucleus هسته کمانی
magnet core هسته اهنربا
homonuclear جور هسته
uncleation هسته زایی
watertight core هسته اب بندی
heteronuclear ناهم هسته
heteronuclear ناجور هسته
kernels هسته اصلی
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
n.m.r رزونانس مغناطیسی هسته
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
we have a seedless type too یک رقم بی هسته هم داریم
nucleate بشکل هسته شدن
karyoplasm پرتوپلاسم هسته سلول
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
macronucleus هسته سلولی بزرگتر
iron core transformer مبدل با هسته اهنی
central pith هسته یا مغز چوب
stone fruit میوه هسته دار
closed magnetic core هسته مغناطیسی بسته
iron core coil پیچک با هسته اهنی
coil core هسته سیم پیچ
uranium pile مشعل هسته اتمی
iron core choke پیچک با هسته اهنی
toroid magnetic core هسته مغناطیسی چنبرهای
core هسته مرکزی مفتول
olivet دکمه هسته خرمایی
olivette دکمه هسته خرمایی
nuclei هسته تشکیل دهنده
effective nuclear charge بار موثر هسته
smooth core armature ارمیچر با هسته صاف
air cored coil بوبین با هسته هوایی
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
core transformer مبدل هسته دار
cored carbon کربن هسته دار
dabber میله نگاهدارنده هسته
stone هسته دراوردن از تحجیرکردن
stoning هسته دراوردن از تحجیرکردن
air core transformer ترانسفورماتور با هسته هوایی
bobbin core هسته سیم پیچ
enucleate هسته دراوردن کندن
n.m.r تشدید مغناطیسی هسته
air core chuke پیچک با هسته هوایی
cores هسته مرکزی مفتول
nucleonics بحث هسته اتمی
nucleus هسته تشکیل دهنده
fission شکستن هسته اتمی
lenticular nucleus هسته عدسی شکل
lentiform nucleus هسته عدسی شکل
nucleophilic reagent واکنشگر هسته دوست
nucleate تشکیل هسته دادن
stones هسته دراوردن از تحجیرکردن
weak interaction کشش هسته ای ضعیف [فیزیک]
weak interaction نیروی هسته ای ضعیف [فیزیک]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com