Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
briolette
نوعی الماس بیضی یا گلابی شکل
Other Matches
marquise
نوعی گلابی
marchionesses
نوعی گلابی کلفت
marchioness
نوعی گلابی کلفت
carbonado
نوعی الماس کدر
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
perry
درخت گلابی شربت گلابی
pear
گلابی
pears
گلابی
pear tree
درخت گلابی
pyriform
گلابی شکل
pyriform
گلابی سان
japonica
گلابی ژاپونی
sweetheart neckline
یقه گلابی
pear shaped
گلابی شکل
pyrus
جنس سیب و گلابی
pear push
کلید گلابی شکل
speedbag
گلابی تمرین بوکس
punch ball
گلابی تمرین بوکس
diamond
الماس
diamondiferous
الماس زا
adamantean
الماس
bort
الماس
adamantean
الماس وش
Pear
<adj.>
رنگی مانند رنگ گلابی
carbon
الماس بیفروغ
diamantiferous
الماس خیز
riviere
طوق الماس
rose diamond
الماس فلامک
diamond cutter
الماس تراش
rough d.
الماس بی تراش
diamondiferous
الماس خیز
imitation diamond
الماس بدل
brilliant
الماس درخشان
diamond structure
ساختار الماس
diamondiferous
الماس دار
black diamond
الماس سیاه
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
glass cutter
الماس شیشه بری
lasque
الماس پهن و بد شکل
lasque
الماس رگه دار
diamond dust
خرده یاسوده الماس
diamond cut
دارای تراش الماس
diamond cutting tool
الماس شیشه بری
oviform
بیضی
elliptic
بیضی
ovate
بیضی
ellipses
بیضی
scutellate
بیضی
ellipsoid
بیضی
ellipse
بیضی
achondrite
سنگ الماس بدون ذرات گرد
pulsator
ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
oval window
روزنه بیضی
elliptically
به شکل بیضی
elliptical arch
طاق بیضی
elliptical
بیضی شکل
fenestra ovalis
روزنه بیضی
ovally
بشکل بیضی
ellipsoid
بیضی وار
subovate
تقریبا بیضی
subovate
نیمه بیضی
quasi elliptic
شبه بیضی
ellipsoid
بیضی گون
elliptical roller
غلطک بیضی شکل
elliptical galaxy
کهکشان بیضی گون
speedway
پیست بیضی اتومبیلرانی
oval
زمین بیضی شکل
ovals
زمین بیضی شکل
ovalize
تخم مرغی یا بیضی کردن
ovals
بیضی تخم مرغی شکل
trammel
الت ترسیم بیضی تعدیل
oval
بیضی تخم مرغی شکل
marquize
نگین بیضی شکل که از جواهر باشد
pone
نان بیضی شکل ارد ذرت
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
koh i noor
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
tokay
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
palette
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
palettes
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
breasted drill
مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
turtleback
لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
quartz
در کوهی الماس کوهی
pendant
سر ترنج
[کلاله]
[سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
table carpet
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
generic
نوعی
some kind
[of]
یک نوعی
[از]
fellow feeling
حس هم نوعی
a kind
[of]
نوعی
[از]
typical
نوعی
calvados
نوعی عرق
crowfoot
نوعی شمعدانی
chihuahua
نوعی سگ کوچک.
chihuahuas
نوعی سگ کوچک.
gazehound
نوعی سگ شکاری
garden heiliotrope
نوعی سمنه
bulldog
نوعی سگ بزرگ
bulldogs
نوعی سگ بزرگ
camphor oil
نوعی روغن
rutabaga
نوعی کلم
it is of a different kind
نوعی دیگراست
mixers
نوعی خط دفاعی
mixer
نوعی خط دفاعی
chowder
نوعی ابگوشت
another guess
نوعی دیگر
cutters
نوعی کرجی
cutter
نوعی کرجی
clove hitch
نوعی گره
gabbro
نوعی سنگ
pecker
نوعی کلنگ
cole
نوعی کلم
orthographic
نوعی طرح
copal
نوعی رزین
ganister
نوعی کوارتزپست
gannister
نوعی کوارتزپست
catatonia
نوعی جنون
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
peanoforte
نوعی پیانو
crapping
نوعی قمار
crapped
نوعی قمار
crap
نوعی قمار
india paper
نوعی کاغذنازک
patent anchor
نوعی لنگر
saint bernard
نوعی سگ بزرگ
taffy
نوعی اب نبات
kenning
نوعی استعاره
ragweed
نوعی ابروسیا
blintze
نوعی شیرینی
blocking capacitor
نوعی خازن
bodkin
نوعی جوالدوز
bandore
نوعی سه تار
bandora
نوعی سه تار
bills
نوعی شمشیرپهن
bill
نوعی شمشیرپهن
blintz
نوعی شیرینی
goldeneye
نوعی مرغابی
goggle eye
نوعی ماهی
greyhound
نوعی تازی
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
barnacle
نوعی صدف
colts
نوعی طپانچه
colt
نوعی طپانچه
cutlasses
نوعی قمه
cutlass
نوعی قمه
slip joint pliers
نوعی انبردست
blood knot
نوعی گره
kb 0
نوعی هواپیماست
typical sample
نمونه نوعی
type tests
ازمایشهای نوعی
plylogeny
پدیدایی نوعی
phylogenesis
پدیدایی نوعی
tipping
نوعی اسکی
tip
نوعی اسکی
cowry
نوعی کس گربه
cowries
نوعی کس گربه
cowrie
نوعی کس گربه
rusks
نوعی بیسکویت
rusk
نوعی بیسکویت
greyhounds
نوعی تازی
charade
نوعی بازی
charade
نوعی معما
bowknot
نوعی گره
poniter
نوعی سگ شکار ی
plug key
نوعی کلید
pitchblende
نوعی اورانیت
calash
نوعی درشکه
Rosepink
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
elecampane
نوعی شیرینی
cane brake
نوعی ازعلف
lutestring
نوعی پروانه
fireweed
نوعی کاهو
fireman's carry from kneeling position
نوعی یک دست و یک پا
typical
نمونه نوعی
somehow
بیک نوعی
cornets
نوعی شیپور
marc
نوعی عرق
acaleph
نوعی صدف
stock saddle
نوعی زین
dog rose
نوعی از گل نسرین
mastic
نوعی درزبند
easter lily
نوعی سوسن
cheddars
نوعی پنیر
cheddar
نوعی پنیر
auks
نوعی پنگوئن
cornet
نوعی شیپور
French horn
نوعی شیپور
cocker spaniels
نوعی سگ پاکوتاه
cowslips
نوعی پامچال
cowslip
نوعی پامچال
malvasia
نوعی انگور
feist
نوعی سگ کوچک
cocker spaniel
نوعی سگ پاکوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com