Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
parachute spinnaker
نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
Other Matches
sloop rigged
قایق دارای یک دکل و بادبان 3گوشه
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
chute
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
highs
خیلی بزرگ
highest
خیلی بزرگ
whopping
خیلی بزرگ
whacking
خیلی بزرگ
whackings
خیلی بزرگ
high
خیلی بزرگ
mammoth task
وظیفه خیلی بزرگ
huge blunder
اشتباه خیلی بزرگ
huge mistake
اشتباه خیلی بزرگ
macro-
خیلی بزرگ یا مربوط به نام سیستم
much
خیلی بزرگ کاملا رشد کرده
Grandmother is a dear old thing .
مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
saint bernard
نوعی سگ بزرگ
bulldogs
نوعی سگ بزرگ
bulldog
نوعی سگ بزرگ
dalmatian
نوعی سگ بزرگ
grampus
نوعی یونس بزرگ
black grouse
نوعی باقرقره بزرگ
halibuts
نوعی ماهی پهن بزرگ
halibut
نوعی ماهی پهن بزرگ
brazier head rivet
نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک
breast drill
نوعی دریل دارای مته بزرگ
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
starlifter
نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
billhook
نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
great dane
نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
mudcapping
نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
sail
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
working sails
بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail
بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
chaining
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
rouser
دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
she has a well poised head
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
ponderous
خیلی سنگین خیلی کودن
rattling
خیلی تند خیلی خوب
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
emergencies
خیلی خیلی فوری
emergency
خیلی خیلی فوری
jim dandy
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
sailed
بادبان
vela
بادبان
sail
بادبان
batten pocket
بادبان
velorum
بادبان
inhauler
بادبان کش
sailcloth
بادبان
brail
بادبان
inhaul
بادبان کش
sailings
بادبان
halyard
ریسمان بادبان
halliard
ریسمان بادبان
lateen sail
بادبان سه گوش
foresail
بادبان سینه
lateen rig
بادبان 3 گوشه
foot
پایین بادبان
goosewing
دو پهلو بادبان
inhauler
ریسمان بادبان کش
jackstay
بادبان بند
reefers
بادبان جمع کن
jigger
بادبان کوچک
main sail
بادبان اصلی
fill away
بادبان اراستن
topsail
بالاترین بادبان
to take in a reef
بادبان را تو گذاشتن
cut of sail
برش بادبان
gasket
بادبان بند
gaskets
بادبان بند
to clew up
[ a sail
بالاکشیدن بادبان
unfurl
بادبان گستردن
unfurled
بادبان گستردن
mizzen sail
بادبان پاشنه
catboat
قایق تک بادبان
unfurling
بادبان گستردن
reefer
بادبان جمع کن
unfurls
بادبان گستردن
mainsail
بادبان اصلی
fill away
بادبان برافراشتن
sail area
سطح بادبان
under bare poles
با دکل خالی بی بادبان
furl
پیچیدن و بستن بادبان
furled
پیچیدن و بستن بادبان
furls
پیچیدن و بستن بادبان
shake out
باز کردن بادبان
head sail
بادبان جلو کشتی
shake-out
باز کردن بادبان
shake-outs
باز کردن بادبان
head sail
بادبان جلوی دکل
tackline
طناب بادبان جلو
airing
هوا خوری بادبان
luff
لبه جلویی بادبان
frigate
کشتی بادبان دار
mainsail
بادبان اصلی کشتی
furling
پیچیدن و بستن بادبان
miz
واپسین بادبان کشتی
topsoil
بادبان اصلی ناو
press of sail or canvas
بادبان بفراخور باد
sail loft
جایگاه بادبان سازی
ship rigged
دارای بادبان مربع
skysail
بادبان فوقانی کشتی
rigs
بادگل و بادبان اراستن
rigged
بادگل و بادبان اراستن
rig
بادگل و بادبان اراستن
set sail
بالا بردن بادبان
frigates
کشتی بادبان دار
afterleech
بادبان جلوی قایق
flying jib
بادبان سه گوش کوچک
brail up
جمع کردن بادبان
atrip
مربوط به بادبان برافراشته
clew
گوشه پایین بادبان
jibbing
بادبان سه گوشه جلوی دکل
booming
تیر افقی وصل به بادبان
bend
بستن بادبان به تیر دکل
mizen
واپسین بادبان کشتی دو دگلی
mizzen
واپسین بادبان کشتی دو دگلی
windsurfing
موج سواری با تخته و بادبان
gaff headed
بادبان چهارضلعی نیازمند به میله
windsurfer
تخته موج سواری با بادبان
boomed
تیر افقی وصل به بادبان
spinnaker
بادبان 3 گوشه بشکل بالن
genoa
بادبان عریض برای مسابقه
jibbed
بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibs
بادبان سه گوشه جلوی دکل
windsurfers
تخته موج سواری با بادبان
head
دستشویی قایق بالای بادبان
jib
بادبان سه گوشه جلوی دکل
boom
تیر افقی وصل به بادبان
sky scraper
بادبان سه گوش بسیار بلند
mizzen sail
بادبان روی دکل فرعی
mainsheet
طناب حافظ بادبان اصلی
lugger
کشتی کوچک با بادبان چارگوش
staysail
بادبان 3 گوشه روی سیم
flying dutchman
قایق بادبان دار 3 نفره
lateen sail
کشتی دارای بادبان سه گوش
lateener
کشتی دارای بادبان سه گوش
reef
پیچیدن و جمع کردن بادبان
reefs
پیچیدن و جمع کردن بادبان
foresail
بادبان سه گوش در جلوی دکل
back
تنظیم بادبان پشت کمان
backs
تنظیم بادبان پشت کمان
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
booms
تیر افقی وصل به بادبان
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
trusses
بهم بستن بادبان را جمع کردن
gaff topsail
بادبان سه گوش یا مربع شکل سبک
canoes
قایق باریک وبدون بادبان وسکان
trussing
بهم بستن بادبان را جمع کردن
jibbed
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
spinnaker pole
تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
ketch
کشتی دارای بادبان جلو و عقب
canoe
قایق باریک وبدون بادبان وسکان
ketches
کشتی دارای بادبان جلو و عقب
jibing
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
jibes
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
stay sail
بادبان نصب شده برروی دیرک
jibed
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
jibe
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
gibes
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
buntline
طنابی که بپای بادبان بسته میشود
trussed
بهم بستن بادبان را جمع کردن
sheets
طناب تنظیم بادبان ناو صفحه
send sailing
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
yard
میله وصل به دکل برای بادبان
yards
میله وصل به دکل برای بادبان
kite
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
ballooner
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
balloon jib
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
downhaul
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
sheet down
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
sheet
طناب تنظیم بادبان ناو صفحه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com