Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
english horn
نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
Other Matches
english setter
نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
woodwind
موسیقی برای سازهای بادی چوبی
schooner
نوعی قایق بادی
square rigger
نوعی کشتی بادی
schooners
نوعی قایق بادی
saxophone
نوعی الت موسیقی بادی
fugue
نوعی الت بادی موسیقی
fugues
نوعی الت بادی موسیقی
saxophones
نوعی الت موسیقی بادی
half and half
نوعی ابجو انگلیسی
self moved
دارای حرکت بادی
dogleg
نوعی نرده چوبی دهقانی
block letter
چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
hereford
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
double tongued
دوزبانه تزویرامیز
anglo-saxon architecture
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
knife rest
نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
english shepherd
سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
air bedding
لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
anglicization
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
gurnard
نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
breast drill
نوعی دریل دارای مته بزرگ
anglicism
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
great dane
نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
ground glass
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
billhook
نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
ninepins
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
tandem roller
نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
noggins
سطل چوبی لیوان چوبی
noggin
سطل چوبی لیوان چوبی
naggin
سطل چوبی لیوان چوبی
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
lime juicer
ملوان انگلیسی انگلیسی
trenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
anglicize
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
flatuous
بادی
pneumatic
بادی
blowy
بادی
body shirt
بادی
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
air rifles
تفنگ بادی
airgun
سلاح بادی
air bed
تشک بادی
air rifle
تفنگ بادی
aeromotor
موتور بادی
air blast transformer
مبدل بادی
air gun
تفنگ بادی
air hammer
چکش بادی
wind erosion
فرسایش بادی
air operated horn
شیپور بادی
fly ash
خاکستر بادی
pop gun
تفنگ بادی
dune sand
ماسه بادی
airguns
سلاح بادی
air pump
تلمبهء بادی
blow gun
تفنگ بادی
at first blush
در بادی امر
air brake
ترمز بادی
wind corrosion
ساییدگی بادی
wind current
جریان بادی
hurricane lamps
چراغ بادی
blow pipe
تفنگ بادی
hurricane lamp
چراغ بادی
blowgun
تفنگ بادی
blowtube
تفنگ بادی
wind generator
مولد بادی
airguns
تفنگ بادی
airgun
تفنگ بادی
running sand
ماسه بادی
air brakes
ترمز بادی
pneumatic tools
اسبابهای بادی
sailboat
قایق بادی
sailboats
قایق بادی
pneumatic riveting
پرچکاری بادی
pneumatic press
پرس بادی
pneumatic
لاستیک بادی
pneumatic hammer
چکش بادی
pneumatic fender
دفرای بادی
quicksand
ماسه بادی
marine sand
ماسه بادی
windmill
اسیاب بادی
lantern
چراغ بادی
windmills
اسیاب بادی
lanterns
چراغ بادی
pneumatic tire
لاستیک بادی
sail
مسافرت با قایق بادی
sail
شراع کشتی بادی
eolation
سنگ فرسایی بادی
sail arm
پره اسیاب بادی
fresh breeze
بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
auxiliary sailing vessel
کشتی بادی موتوردار
chipping hammer
چکش بادی اهنبر
chipping hammer
چکش بادی اهن بر
sailed
شراع کشتی بادی
sailed
مسافرت با قایق بادی
wind instrument
الات موسیقی بادی
air operated press
پرس بادی پنوماتیکی
sailing
قایقرانی با قایق بادی
popgun
تفنگ بادی بچگانه
reed
الت موسیقی بادی
riveting hammer
چکش بادی پرچ
vane of windmill
پره اسیاب بادی
wind instruments
الات موسیقی بادی
sailings
مسافرت با قایق بادی
sailings
شراع کشتی بادی
air operated pendulum type screen wiper
بادامک پاندولی بادی
yaghtman's anchor
لنگر قایقهای بادی کوچک
windmill
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
an off shore wind
بادی که از سوی دریا بوزد
balloon tire
لاستیک بادی عاج دار
to go for a sail
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
ophicleide
یکجور ساز بادی برنجین
peabody picture vocabulary test
ازمون واژگان مصور پی بادی
windmills
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
reed organ
یکنوع الت موسیقی بادی
quartering
بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
primafacie
در بادی امر قابل قبول
meter rule
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
yacht
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yachts
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
aeolian harp
آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
to sail
[for]
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
fresh gale
بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
English
انگلیسی
Englishwoman
انگلیسی
johnny
انگلیسی
Britisher
انگلیسی
knuckle bow
انگلیسی
Englishwomen
انگلیسی
British
انگلیسی
Britishers
انگلیسی
Englishman
انگلیسی
knuckle guard
انگلیسی
english woman
زن انگلیسی
Britons
انگلیسی
Briton
انگلیسی
limey
انگلیسی
limeys
انگلیسی
Englishmen
انگلیسی
fishtail wind
بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
chute
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
king's english
انگلیسی اصیل
lime juicer
کشتی انگلیسی
tommy atkins
سرباز انگلیسی
english speaking
انگلیسی زبان
anglophile
انگلیسی دوست
middle english
انگلیسی تا 0051میلادی
cleat
عایق انگلیسی
cleat knob
دگمه انگلیسی
is a monetary sign
انگلیسی است
johnny
مرد انگلیسی
arabic numeral
اعداد انگلیسی
association croquet
کروکه انگلیسی
ale
ابجو انگلیسی
anglicization
انگلیسی مابی
english billiards
بیلیارد انگلیسی
in plain english
به انگلیسی ساده
english self taught
خوداموز انگلیسی
redcoat
سرباز انگلیسی
english system
سیستم انگلیسی
english opening
گشایش انگلیسی
after the english f.
به سبک انگلیسی ها
HMS
کشتی انگلیسی
English altar
محراب انگلیسی
British
زبان انگلیسی
In simple (plain) English.
به انگلیسی ساده
jardin anglais
باغ انگلیسی
open jet tunnel
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
english words
واژه ها یا لغات انگلیسی
English bond
آجر چینی انگلیسی
anglo saxon
نژاد انگلیسی وساکنسونی
old english
زبان انگلیسی قدیم
eeglish persian dictionary
فرهنگ انگلیسی به فارسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com