English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
english horn نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
Other Matches
english setter نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
woodwind موسیقی برای سازهای بادی چوبی
schooner نوعی قایق بادی
square rigger نوعی کشتی بادی
schooners نوعی قایق بادی
saxophone نوعی الت موسیقی بادی
fugue نوعی الت بادی موسیقی
fugues نوعی الت بادی موسیقی
saxophones نوعی الت موسیقی بادی
half and half نوعی ابجو انگلیسی
self moved دارای حرکت بادی
dogleg نوعی نرده چوبی دهقانی
block letter چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
double tongued دوزبانه تزویرامیز
anglo-saxon architecture [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
wing chair مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
english shepherd سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
air bedding لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
anglicization انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
gurnard نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
breast drill نوعی دریل دارای مته بزرگ
anglicism اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
great dane نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
billhook نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
english toy spaniel نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
sea bat نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
lime juicer ملوان انگلیسی انگلیسی
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
anglicize انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
flatuous بادی
pneumatic بادی
blowy بادی
body shirt بادی
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
air rifles تفنگ بادی
airgun سلاح بادی
air bed تشک بادی
air rifle تفنگ بادی
aeromotor موتور بادی
air blast transformer مبدل بادی
air gun تفنگ بادی
air hammer چکش بادی
wind erosion فرسایش بادی
air operated horn شیپور بادی
fly ash خاکستر بادی
pop gun تفنگ بادی
dune sand ماسه بادی
airguns سلاح بادی
air pump تلمبهء بادی
blow gun تفنگ بادی
at first blush در بادی امر
air brake ترمز بادی
wind corrosion ساییدگی بادی
wind current جریان بادی
hurricane lamps چراغ بادی
blow pipe تفنگ بادی
hurricane lamp چراغ بادی
blowgun تفنگ بادی
blowtube تفنگ بادی
wind generator مولد بادی
airguns تفنگ بادی
airgun تفنگ بادی
running sand ماسه بادی
air brakes ترمز بادی
pneumatic tools اسبابهای بادی
sailboat قایق بادی
sailboats قایق بادی
pneumatic riveting پرچکاری بادی
pneumatic press پرس بادی
pneumatic لاستیک بادی
pneumatic hammer چکش بادی
pneumatic fender دفرای بادی
quicksand ماسه بادی
marine sand ماسه بادی
windmill اسیاب بادی
lantern چراغ بادی
windmills اسیاب بادی
lanterns چراغ بادی
pneumatic tire لاستیک بادی
sail مسافرت با قایق بادی
sail شراع کشتی بادی
eolation سنگ فرسایی بادی
sail arm پره اسیاب بادی
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
auxiliary sailing vessel کشتی بادی موتوردار
chipping hammer چکش بادی اهنبر
chipping hammer چکش بادی اهن بر
sailed شراع کشتی بادی
sailed مسافرت با قایق بادی
wind instrument الات موسیقی بادی
air operated press پرس بادی پنوماتیکی
sailing قایقرانی با قایق بادی
popgun تفنگ بادی بچگانه
reed الت موسیقی بادی
riveting hammer چکش بادی پرچ
vane of windmill پره اسیاب بادی
wind instruments الات موسیقی بادی
sailings مسافرت با قایق بادی
sailings شراع کشتی بادی
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
yaghtman's anchor لنگر قایقهای بادی کوچک
windmill هر چیزی شبیه اسیاب بادی
an off shore wind بادی که از سوی دریا بوزد
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
to go for a sail با کشتی بادی سفریاگردش کردن
ophicleide یکجور ساز بادی برنجین
peabody picture vocabulary test ازمون واژگان مصور پی بادی
windmills هر چیزی شبیه اسیاب بادی
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
quartering بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
primafacie در بادی امر قابل قبول
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
to sail [for] با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
English انگلیسی
Englishwoman انگلیسی
johnny انگلیسی
Britisher انگلیسی
knuckle bow انگلیسی
Englishwomen انگلیسی
British انگلیسی
Britishers انگلیسی
Englishman انگلیسی
knuckle guard انگلیسی
english woman زن انگلیسی
Britons انگلیسی
Briton انگلیسی
limey انگلیسی
limeys انگلیسی
Englishmen انگلیسی
fishtail wind بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
king's english انگلیسی اصیل
lime juicer کشتی انگلیسی
tommy atkins سرباز انگلیسی
english speaking انگلیسی زبان
anglophile انگلیسی دوست
middle english انگلیسی تا 0051میلادی
cleat عایق انگلیسی
cleat knob دگمه انگلیسی
is a monetary sign انگلیسی است
johnny مرد انگلیسی
arabic numeral اعداد انگلیسی
association croquet کروکه انگلیسی
ale ابجو انگلیسی
anglicization انگلیسی مابی
english billiards بیلیارد انگلیسی
in plain english به انگلیسی ساده
english self taught خوداموز انگلیسی
redcoat سرباز انگلیسی
english system سیستم انگلیسی
english opening گشایش انگلیسی
after the english f. به سبک انگلیسی ها
HMS کشتی انگلیسی
English altar محراب انگلیسی
British زبان انگلیسی
In simple (plain) English. به انگلیسی ساده
jardin anglais باغ انگلیسی
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
English bond آجر چینی انگلیسی
anglo saxon نژاد انگلیسی وساکنسونی
old english زبان انگلیسی قدیم
eeglish persian dictionary فرهنگ انگلیسی به فارسی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com