Dictiornary-Farsi | نوعی سنتور یا قانون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
zither	نوعی سنتور یا قانون
zithers	نوعی سنتور یا قانون


Other Matches

glockenspiel	سنتور
dulcimer	سنتور
cembalo	سنتور
spinet	سنتور چنگی
cembalo	سنتور پیانویی
xylophone	سنتور چوبی
xylophones	سنتور چوبی
carillons	سنتور زنگی
carillon	سنتور زنگی
carillonneur	نوازنده سنتور زنگی
harmonicas	الت موسیقی شبیه سنتور
harmonica	الت موسیقی شبیه سنتور
marimba	سنتور چوبی افریقای جنوبی ومرکزی
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
fire bee	نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
canon	قانون کلی قانون شرع
canons	قانون کلی قانون شرع
say's law	قانون سی . براساس این قانون
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
bittersweet	نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
asses' ears	نوعی گوشه [نوعی شاخه]
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
code	قانون
enacment	قانون
act	قانون
regardless of the law	به قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
acted	قانون
legal	قانون
nisi	قانون
lex	قانون
rule	قانون
canons	قانون
law	قانون
laws	قانون
regulation	قانون
statutes	قانون
hess's law	قانون هس
statute	قانون
canon	قانون
edict	قانون
edicts	قانون
legislation	قانون
kanoon	قانون
bragg's law	قانون پراگ
nomographer	قانون گذاری
boyle s law	قانون بویل
merkel's law	قانون مرکل
unwritten law	قانون ننوشته
mil rule	قانون میلیم
brabais law	قانون براوه
nationality law	قانون تابعیت
statute book	کتاب قانون
breach of rule	نقض قانون
wagners law	قانون واگنر
violation of law	نقض قانون
walras law	قانون والراس
Acts of Parliament	قانون موضوعه
okuns law	قانون اوکان
bell magendie law	قانون بل- ماژندی
beer's law	قانون بیر
parallel law	قانون توازی
pascal	قانون پاسکال
penal statute	قانون جزا
pascal's law	قانون پاسکال
ohm's law	قانون اهم
Act of Parliament	قانون موضوعه
nomography	فن قانون گذاری
nomological	وابسته به قانون
nomological	شبیه قانون
nomological	منطبق با قانون
nomology	قانون شناسی
obedient to the law	پیرو قانون
obedient to the law	مطیع قانون
offense	قانون شکنی
paschen's law	قانون پاشن
nomographer	قانون گذار
clauses	ماده قانون
in the eyes of law	از دید قانون
gresham's law	قانون گرشام
charle's law	قانون شارل
chain rule	قانون زنجیری
clause	ماده قانون
lextalionis	قانون قصاص
chrles' law	قانون شارل
to break a law	قانون شکنی
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
clublaw	قانون زور
jurists	قانون دان
clublaw	قانون سرنیزه
civillaw	قانون مدنی
civil code	قانون مدنی
make law	وضع قانون
nightstick	چوب قانون
legislator	قانون گذار
nightsticks	چوب قانون
bylaw	قانون ویژه
byelaw	قانون ویژه
mercantile law	قانون تجارت
matrimonially	به قانون زناشوئی
jurist	قانون دان
constitution	قانون اساسی
constitutions	قانون اساسی
statutes	قانون موضوعه
legislators	قانون گذار
marioote law	قانون ماریوت
status of limitations	قانون مرورزمان
stokes' law	قانون استوکس
legislative	قانون گذار
act	فرمان قانون
abney's law	قانون ابنی
penal codes	قانون جزا
substantive law	قانون ماهوی
abram's law	قانون ابرام
penal code	قانون جزا
absorption law	قانون جذب
brush with the law <idiom>	درگیری با قانون
statutory	طبق قانون
tax law	قانون مالیاتی
religious law	قانون شرع
acted	فرمان قانون
to the letter <idiom>	طبق قانون
statue law	قانون یا قوانین
canon law	قانون کلیسایی
scofflaw	ناقض قانون
scofflaw	قانون شکن
say's law of markets	قانون بازارهای سی
canon law	قانون شرع
breaches	قانون شکنی
breached	قانون شکنی
breach	قانون شکنی
principle	قانون علمی
rule of thumb	قانون عمومی
lawyers	قانون دان
lawyer	قانون دان
rule of thumb	قانون کلی
statutory law	قانون مدون
riot act	قانون ضد اغتشاشات
Under the protection of the law.	درپناه قانون
raoult's law	قانون رائول
procedural law	قانون شکلی
ampere law	قانون امپر
ampere law	قانون لاپلاس
laplace law	قانون امپر
statutes	قانون مدون
laplace law	قانون لاپلاس
an act of parliament	قانون مجلس
press law	قانون مطبوعات
preamble of a statute	مقدمه قانون
power law	قانون توانی
anti trust law	قانون ضد تراست
applicable law	قانون نافذ
articles of war	قانون نظامی
planck law	قانون پلانک
avegadro's principle	قانون اووگادرو
avogadro's principle	قانون اووگادرو
peronality of laws	ویژگی قانون
Parkinson's Law	قانون پارکینسون
statute	قانون مدون
rambunctious	بی قانون و قاعده
law-abiding	مطیع قانون
law-abiding	پیرو قانون
cl	قانون مدون
legislation	قانون گذاری
legislation	وضع قانون
article	ماده قانون
articles	ماده قانون
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
the letter of the law	عبارت قانون
the spirit of the law	روح قانون
the spirit of the law	جوهر قانون
wein law	قانون وین
weber's law	قانون وبر
regulation	دستور قانون
statute	قانون موضوعه
amagat law	قانون اماگات
reflection law	قانون بازتاب
law of reflection	قانون بازتاب
dead letter	قانون منسوخ
jurisprudent	قانون دان
law of recency	قانون تاخر
declaratory statute	قانون اعلامی
law of readiness	قانون امادگی
to go into effect	قانون شدن
demorgans law	قانون دمورگان
law of progression	قانون پیشروی
to inure	قانون شدن
to take effect	قانون شدن
law of primacy	قانون تقدم
to come into operation	قانون شدن
jurisconsult	قانون دان
law of scarcity	قانون کمیابی