Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
comouflage detection photography |
نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار |
|
|
Other Matches |
|
imagery sortie |
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی |
spectrozonal photography |
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص |
fishnet |
نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود |
trimetrogon |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
telecamera |
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور |
counter force |
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن |
graphics |
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند |
sniperscope |
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن |
snooperscope |
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن |
people sniffer |
رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها |
embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
screening, screenings |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
screen |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
screens |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
screened |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
gaskets |
نوعی ابزار مخصوص |
gasket |
نوعی ابزار مخصوص |
radar comouflage |
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار |
gin rummy |
نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر |
dragster |
نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت |
blueprint |
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود |
blueprints |
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود |
flemish brick |
نوعی اجر سخت و زردرنگ مخصوص اجرفرش |
fuller's earth |
نوعی خاک رس مخصوص لکه گیری پارچه |
party |
گروه مخصوص انجام یک ماموریت |
quails |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
quail |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
judy |
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم |
spoofer |
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند |
multispectral |
استفاده از چند طیف نوری عکاسی چند طبقه |
ski mine |
نوعی مین ضد نفر مخصوص نصب در معابر اسکی |
blazer |
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش |
blazers |
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش |
continuous strip imagery |
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار |
decoying |
هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن |
decoys |
هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن |
decoyed |
هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن |
decoy |
هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن |
color patches |
نوارهای رنگی تور استتار نوارهای استتار |
ferret |
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند |
ferrets |
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند |
user area |
فضای مخصوص استفاده کننده |
broadcast controlled air interception |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
galloway |
اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی |
supertropical bleach |
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره |
server |
کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد |
mauler |
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی |
basics |
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص |
basic |
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص |
vectograph |
عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی |
desktop |
نمایش و چاپ متن با استفاده ازنرم افزار مخصوص |
cbl |
آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر |
cells |
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است |
cell |
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است |
apple pascal |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده |
devices |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
device |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
math |
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد |
maths |
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد |
chiaroscuro |
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود |
zero slot lan |
شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص |
floating point basic |
نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد |
fall back |
دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود |
numeric keypad |
یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند |
acid house |
نوعی موسیقی رقص کهاصولا با استفاده از مواد مخدر توهمزا همراه است |
Soumak |
بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.] |
coding |
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد |
auditing |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
audits |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
offices |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
office |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
audit |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
audited |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
infrared imagery |
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز |
galls |
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن |
gall |
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن |
apolline |
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.] |
radio countermeasures |
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن |
radio deception |
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن |
to triumph over the enemy |
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن |
air picket |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
hitting |
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر |
hits |
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر |
hit |
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر |
enemy alien |
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن |
reject |
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن |
rejects |
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن |
rejecting |
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن |
rejected |
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن |
jigsaw puzzle |
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند |
script |
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود |
DTP |
طراحی چاپ متنی که با استفاده ازنرم افزار خاص , کامپیوتر و چاپگر انجام میشود |
unskilled worker |
عمله فعله کسی که صرفا" ازنیروی بدنیش و نه مهارتش در انجام کار استفاده میکند |
thermal |
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد |
close-ups |
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن |
close with |
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن |
close up |
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن |
close-up |
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن |
missile monitor |
نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد |
thermate |
نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد |
straddle trench |
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد |
machine address |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
Ensi |
[نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.] |
host computers |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
host computer |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
exchange of notes |
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود |
teletext |
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است |
attribute |
مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است |
attributes |
مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است |
attributing |
مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است |
single transposition |
نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود |
basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
penetration |
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری |
roll back |
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن |
breaching |
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
addressing |
استفاده از کلمه آدرس کوتاهتر از معمول تا عمل کشف آدرس سریع تر انجام شود |
quarterdecks |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
quarterdeck |
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره |
support |
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد |
at |
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد |
device media control language |
نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند |
espionage |
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن |
close in security |
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن |
shadower |
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن |
camouflaging |
استتار |
disguising |
استتار |
disguises |
استتار |
camouflage |
استتار |
disguised |
استتار |
disguise |
استتار |
camouflages |
استتار |
occulatation |
استتار |
camouflaged |
استتار |
flexowriter |
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است |
camouflage dicipline |
انضباط استتار |
smokescreen |
استتار با دود |
camouflage net |
تور استتار |
stalking horse |
وسیله استتار |
lens distortion |
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی |
air cooled oil cooler |
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند |
garland |
نوارهای تور استتار |
garlands |
نوارهای تور استتار |
evasion |
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز |
evasions |
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز |
offset plottin |
روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ |
flashed |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
flashes |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
flash |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
smoke curtain |
پرده دود برای استتار از دیدزمینی |
garnishing |
رنگ امیزی کردن برای استتار |
lute |
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری |
lutes |
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری |
HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
write |
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد |
writes |
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد |
fog oil |
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی |
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
forth |
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای |
smoke screen |
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی |
typeface |
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص |
typefaces |
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص |
identification friendly or foe |
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار |
breached |
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن |
breaches |
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن |
breach |
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن |
piracy |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
disorganised |
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن |
hostile track |
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن |
disorganising |
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن |
disorganize |
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن |
disorganizing |
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن |
disorganizes |
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن |
disorganises |
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن |
well-behaved |
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند |
well behaved |
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند |
fire bee |
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی |
hands of Fatima |
طرح دستان فاطمه [نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.] |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
bittersweet |
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ |
pens |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pen |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
penned |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
penning |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
fails |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
fail |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
failed |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
like a duck takes the water [Idiom] |
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند |
qui facit per alium facit perse |
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است |
registers |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
registering |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
register |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
automate |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automated |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automates |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automating |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
end on |
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی |
approach march |
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن |
groupware |
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است |