Total search result: 202 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
tartar |
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی |
tartars |
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی |
|
|
Other Matches |
|
typhoon |
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه |
typhoons |
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه |
sprints |
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی |
sprinted |
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی |
sprint |
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
talos |
نوعی موشک دریایی زمین به هوا |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
genie |
موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی |
genies |
موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی |
sparrow |
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده |
sparrows |
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
thor |
نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط |
hound dog |
موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی |
redeye |
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود |
titan |
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی |
minuteman |
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند |
titans |
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی |
jupiter |
نوعی موشک زمین به هواست |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
bull pup |
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین |
gimlets |
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده |
gimlet |
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده |
terrier |
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده |
terriers |
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده |
surface missile |
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی |
atom rocket |
موشک اتمی |
sidewinder |
موشک هوا به هوای سایدویندر |
falcons |
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن |
falcon |
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن |
hard base |
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
marine climate |
اب و هوای دریایی |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
fire bee |
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی |
Sea [mountain] air makes you hungry. |
هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد. |
sidewinder |
نوعی موشک ضد هوایی |
pgm |
نوعی موشک هدایت شونده |
terne |
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی |
out door court |
زمین هوای ازاد |
nike ajax |
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده |
terrestrial environment |
وضع عوارض و اب و هوای زمین |
air to surface missile |
موشک هوا به زمین |
zero length launching |
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت |
surface to air missile |
موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی |
surface to surface missile |
موشک زمین به زمین |
thunder chief |
نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی |
ground zero |
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین |
mauler |
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی |
williamson turn |
نوعی مانور دریایی |
loggerhead |
نوعی اردک دریایی |
gulfweed |
نوعی جلبک یا علف دریایی |
sky hawk |
نوعی هواپیمای یک موتوره جت دریایی |
aerobee |
نوعی راکت تجسسی دریایی |
coarse mine |
نوعی مین دریایی با حساسیت کم |
aeolus |
نوعی راکت صوتی دریایی |
tigers |
نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی |
tiger |
نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی |
quails |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
quail |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
vigilante |
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5 |
vigilantes |
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5 |
maces |
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود |
mace |
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود |
surface-to-surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
surface to surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
sofar |
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی |
dunite |
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد |
andesite |
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد |
diabase |
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد |
syenite |
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد |
bow line |
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین |
street hockey |
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت |
tap dance |
نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند |
plenum method |
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند |
plan range |
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است |
rainout |
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی |
minometer |
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی |
implosion weapon |
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی |
isotopy |
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی |
fog lookouts |
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد |
missilery |
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک |
missilry |
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک |
proliferation |
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی |
torpex |
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود |
seabee |
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی |
re entry vehicle |
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند |
atomic weight |
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است |
chasse |
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا |
fallout contours |
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی |
clean weapon |
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد |
european atomic energy community |
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است |
celestial guidance |
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی |
Hanbel |
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.] |
midcourse guidance |
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک |
subroc |
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی |
cut off velocity |
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک |
turbocharger |
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور |
nucleon |
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی |
nuclear stalemate |
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه |
refire time |
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد |
Brontide |
نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.] |
turbojet |
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده |
fission to yield ratio |
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب |
midshipman |
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی |
piratic |
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی |
pilot chart |
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی |
petty officers |
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی |
petty officer |
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی |
running lights |
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی |
kite |
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب |
kites |
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب |
oceanography |
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی |
effluvium |
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته |
atomic demolition munition |
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی |
cloud chamber effect |
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی |
chine |
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند |
stadimeter |
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی |
sea cucumber |
حلزون دریایی از جنس راب دریایی |
sea mark |
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی |
sea power |
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است |
convoy joiner |
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی |
naval activity |
تاسیسات دریایی قسمت دریایی |
marines |
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی |
tern |
پرستوک دریایی چلچله دریایی |
terns |
پرستوک دریایی چلچله دریایی |
marine |
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی |
task unit |
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد |
attack director |
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی |
survey meter |
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی |
early time |
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی |
light lists |
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی |
summary areas |
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی |
apogee |
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر |
bittersweet |
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ |
knot |
گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی] |
knot |
میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی] |
maritime |
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
asses' ears |
نوعی گوشه [نوعی شاخه] |
rear commodore |
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی |
bureau of naval personnel |
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی |
naval aviation |
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
light period |
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
crash position indicator |
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی |
naval gunfire |
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی |
Marine Corps |
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی |
convoy commodore |
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
air blast |
هوای دم |
petticoatsfever |
هوای زن |
moist air |
هوای تر |
crash locator beacon |
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی |
convoy schedule |
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی |
convoy routing |
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
aired |
هوای دم هوا |
stable air |
هوای پایدار |
emergency air |
هوای اضطراری |
compressed air |
هوای فشرده |
blast roasting |
تشویه با هوای دم |
temperate climate |
اب و هوای معتدل |
dead air |
هوای راکد |
airs |
هوای دم هوا |
queen's weather |
هوای باز |
air |
هوای دم هوا |
out of door |
در هوای ازاد |
the open |
هوای ازاد |
adverse weather |
هوای نامساعد |
drippy |
هوای گرفته |
compressed air |
هوای متراکم |
raininess |
هوای بارانی |
foul weather |
هوای نامساعد |
foul weather |
هوای خراب |