English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
girgerbread نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
Other Matches
gingersnap نوعی نان شیرینی ترد زنجبیل دار
ginger beers نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
ginger beer نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
elecampane نوعی شیرینی
blintz نوعی شیرینی
blintze نوعی شیرینی
buttercups نوعی شیرینی کوچک
marshmallow نوعی شیرینی خمیرمانند
marshmallows نوعی شیرینی خمیرمانند
buttercup نوعی شیرینی کوچک
paste نوعی شیرینی چسباندن
pasted نوعی شیرینی چسباندن
pastes نوعی شیرینی چسباندن
pasting نوعی شیرینی چسباندن
sweethearts نوعی نان شیرینی بشکل قلب
sweetheart نوعی نان شیرینی بشکل قلب
muffin نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffins نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
meringue سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
griddle cake نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
meringues سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
lymphocyte نوعی از گویچههای سفیدخون که یک هسته دارد
asteroids نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
asteroid نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
griesen نوعی سنگ گرافیتی که کوارتز و میکا دارد
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
rhythm-and-blues نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
water pepper زنجبیل سگ
ginger زنجبیل
preserved ginger زنجبیل پرورده
elf dock زنجبیل شامی
inula زنجبیل شامی
elecampane زنجبیل شامی راسن
inula جنس زنجبیل شامی
inulaceous وابسته به جنس زنجبیل شامی
ginger زنجبیل زدن به تحریک کردن
lotus [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
inulin ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
sweetness شیرینی
love liness شیرینی
pastries شیرینی
lolipops شیرینی
patisseries شیرینی
amiability شیرینی
patisserie شیرینی
marzipan شیرینی
pastry شیرینی
bonbon شیرینی
amiability or amiableness شیرینی
loveliness شیرینی
goodies شیرینی
melodiousness شیرینی
sweet stuff شیرینی
confetti شیرینی
goody شیرینی
nicy شیرینی
sweetmeat شیرینی
sugar شیرینی
mellifluence شیرینی
sugars شیرینی
saccharinity شیرینی
sugar candy شیرینی
confection شیرینی
confections شیرینی
sweetmeat شیرینی جات
baked meat نان شیرینی
sweet tooth شیرینی دوست
sweet tooth علاقمند به شیرینی
confectioners شیرینی فروش
bakemeat نان شیرینی
box suitmeats جعبه شیرینی
confectioner شیرینی فروش
custard pie یکجور شیرینی
costs arabicus قسط شیرینی
corn ball شیرینی چس فیل
cooky شیرینی خشک
puff pastry شیرینی پفکی
crackers یکجور شیرینی
cooky شیرینی بیسکویت
confectionary شیرینی سازی
ingratiation خود شیرینی
sugared شیرینی زده
cookies شیرینی بیسکویت
kissing comfit شیرینی معطر
cookies شیرینی خشک
wafer شیرینی پنجرهای
tuck شیرینی مربا
tucking شیرینی مربا
freshness شیرینی بی نمکی
tucks شیرینی مربا
cookie شیرینی خشک
cracker یکجور شیرینی
cookie شیرینی بیسکویت
wafers شیرینی پنجرهای
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
Too much sweetnes cloys. شیرینی زیاد دل را می زند
pasty شیرینی میوه دار
confectionery صنعت شیرینی سازی
pasties شیرینی میوه دار
ingratiating خود شیرینی کردن
douceur شیرینی وفرافت رفتار
tarts نان شیرینی مربایی
ingratiates خود شیرینی کردن
minted شیرینی معطر با نعناع
marchpane نان شیرینی بادامی
bagel نان شیرینی حلقوی
fondant شیرینی ای که در دهان اب میشود
ingratiate خود شیرینی کردن
tart نان شیرینی مربایی
fondants شیرینی ای که در دهان اب میشود
mints شیرینی معطر با نعناع
minting شیرینی معطر با نعناع
ingratiated خود شیرینی کردن
custard یکجور شیرینی یا فرنی
mint شیرینی معطر با نعناع
confectionary شیرینی ساز قنادی
nougat شیرینی بادام دار
shine up to <idiom> خود شیرینی کردن
patisserie مغازهی شیرینی پزی
to have a sweet tooth شیرینی دوست بودن
insinuator خود شیرینی کننده
to pick thanks خود شیرینی کردن
patisseries مغازهی شیرینی پزی
ratafee نان شیرینی بادامی
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
puff paste نان شیرینی پف کردن
french pastry شیرینی اردینه فرانسوی
ingratiatingly ازراه خود شیرینی
insinuative مبنی بر خود شیرینی
kuchen نان شیرینی کاکائودار
ratafia نان شیرینی بادامی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
bakemeat شیرینی اردی غذای پخته
bakery دکان نانوایی یا شیرینی پزی
bakeries دکان نانوایی یا شیرینی پزی
Wont you have sweets (candies) شیرینی میل نمی کنید ؟
baked meat شیرینی اردی غذای پخته
croissants نان شیرینی هلالی شکل
doughboy نان شیرینی میوه دار
puff pastry شیرینی دارای خامهی پف کرده
frosting رویه خامهای کیک یا شیرینی
elf dock شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
pattie نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
to make up to any one پیش کسی خود شیرینی کردن
shortening روغن ترد کننده شیرینی وغیره
icing شکر و تخم مرغ روی شیرینی
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody برای کسی خود شیرینی کردن
doughnuts نان شیرینی گرد ومانند حلقه
doughnut نان شیرینی گرد ومانند حلقه
limonene هیدروکربن شیرینی بفرمول 61H 01C
to smarm over somebody برای کسی خود شیرینی کردن
patty نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
patties نان شیرینی میوه داریاگوشت دار
to crawl to somebody برای کسی خود شیرینی کردن
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
marsh mallow یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
She is fond of sweet things. از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
I clinched a lucrative deal. معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
pastilles قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
brownies یکنوع نان شیرینی میوه دار
brownie یکنوع نان شیرینی میوه دار
pastille قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastil قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastile قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
jelly roll نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
Christmas biscuit [British] شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Christmas cookie [American] شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
lachryma christi باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
pastries کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
pastry کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
polish the apple <idiom> خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
apple dumpling شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
apple beignets [American English] قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
lollipop اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipops اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
sago شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
caramel یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
caramels یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
ingratiatory طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com