English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
gyroplane نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
Other Matches
sailing گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
sea bat نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
service ceiling سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
aerocommander نوعی هواپیما
caravel نوعی کشتی یا هواپیما
caravelle نوعی کشتی یا هواپیما
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
alternate knot گره یک در میان (نوعی گره تقلبی)
partition حد فاصل
interface فاصل
ranged حد فاصل
ranges حد فاصل
line of d. حد فاصل
range حد فاصل
partitions حد فاصل
interfaces فاصل
disjunctive فاصل
frontier خط فاصل مرزی
midrib خط یا برامدگی حد فاصل
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
contour خط فاصل درنقشههای رنگی
break up حد فاصل علایم مشخصه هدف
stationary front جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
half long حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
attack helicopter هلیکوپتر تک ور
attack helicopter هلیکوپتر تک
whirlybird هلیکوپتر
whirlybird [American E] هلیکوپتر
eggbeater [American E] هلیکوپتر
helicopters هلیکوپتر
copter هلیکوپتر
helicopter هلیکوپتر
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
hyperon جرمی که حد فاصل بین پروتون ونوترون دو اتم است
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
gunship هلیکوپتر مسلح
gunship هلیکوپتر آتشبار
helistat رتورهای هلیکوپتر
helicopter carrier ناو هلیکوپتر بر
heliport فرودگاه هلیکوپتر
heliports فرودگاه هلیکوپتر
intervenient در میان اینده واقع در میان
futtock میان چوب میان تیر
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
autorotation روش فرود اضطراری هلیکوپتر
retreating blade stall واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
ready position وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
choppers هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
chopper هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
helicopter pilot خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
disc loading نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
army helicopter هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
blade flapping حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
suspension strap نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
backgrounds سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
helicopter lane کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
faceless معمولی
conventional معمولی
normal معمولی
wonted معمولی
copybook معمولی
routine معمولی
routinely معمولی
usu معمولی
routines معمولی
run-of-the-mill <idiom> معمولی
received معمولی
open cheque چک معمولی
longhand خط معمولی
standard معمولی
standards معمولی
ferial معمولی
ordinary معمولی
light water اب معمولی
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
general معمولی و نه مخصوص
mulberries توت معمولی
common معمولی متعارفی
general کلی معمولی
commonest معمولی متعارفی
ambient پس زمینه معمولی
mulberry توت معمولی
medium lampholder سرپیچ معمولی
wrought iron اهن معمولی
mass concrete بتن معمولی
man in the street فرد معمولی
everyday معمولی مبتذل
commoners معمولی متعارفی
generals کلی معمولی
generals معمولی و نه مخصوص
irregular غیر معمولی
common whipping بست معمولی
ethanol الکل معمولی
common link حلقه معمولی
civil time ساعت معمولی
standard طبیعی یا معمولی
standards طبیعی یا معمولی
workaday معمولی عادی
general cargo کالای معمولی
ap seogi ایستادن معمولی
normal عادی معمولی
hepatica غافث معمولی
banal مبتذل معمولی
commonplace معمولی مبتذل
rudas پست معمولی
ethyl alcohol الکل معمولی
onery عادی معمولی
normal good کالای معمولی
complements تعارفات معمولی
complementing تعارفات معمولی
complemented تعارفات معمولی
nonstandard غیر معمولی
mean پست معمولی
meaner پست معمولی
typical <adj.> بافت معمولی
complement تعارفات معمولی
meanest پست معمولی
normal interval فاصله معمولی صف
ornery عادی معمولی
ornary عادی معمولی
undress جامه معمولی
undresses جامه معمولی
undressing جامه معمولی
ordinary clay خاک رس معمولی
normal permeability نفوذپذیری معمولی
charge hand کارگر معمولی
white mulatto توت معمولی
unselected clay خاک رس معمولی
ordinal type نوع معمولی
ordinary share سهام معمولی
the a merchant سوداگر معمولی
standard motor موتور معمولی
standard brick اجر معمولی
single precision با دقت معمولی
standard bar میله معمولی
rock brake بسفایج معمولی
ranko سرباز معمولی
standard trench سنگر معمولی
procedure message پیام معمولی
street virus ویروس معمولی
standard gauge اندازه معمولی
plain concrete بتن معمولی
piper nigrum فلفل معمولی
American bond آجرچینی معمولی
undersized کوچکتر ازاندازه معمولی
well-worn پیش پا افتاده معمولی
well worn پیش پا افتاده معمولی
stake driver بوتیمار معمولی امریکایی
common stock سهام معمولی شرکت
outre خارج از حدود معمولی
admedium lampholder سرپیچ بزرگتر از معمولی
combination grasp گرفتن معمولی و برعکس
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com