Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
Other Matches
havelock
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
tympanic bone
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
aparejo
نوعی پالان چرمی یا پارچهای
screening
نمایش بر روی پرده تلویزیون
screened
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screening, screenings
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screens
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
half bound
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
helioscene
[نوعی پرده کرکره]
Chilkat
نوعی قالی پرده آویز هندی
gordon setter
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
aceko black
نوعی رنگ سیاه اسیدی
basalt
نوعی سنگ چخماق یااتش فشانی سیاه
folderol
زائد ریشه یاحاشیه زائد
black widow
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
chiaroscuro
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
channel selector
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
Ensi
[نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.]
dark bulb
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
membranaceous
دارای غشاء پرده پرده غشایی
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
cloth
روکش پارچهای
list slippers
کفش پارچهای
haversacks
کیسه پارچهای
cloths
روکش پارچهای
haversack
کیسه پارچهای
hardbacks
جلد پارچهای
hardback
جلد پارچهای
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
to hem a cloth
لبه پارچهای راتوگذاشتن
chuck
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucked
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
beam anchor
تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
gate hanger
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
corporale
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
nephrotomy
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
manifolder
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
manifold writer
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
sizar
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
headstay
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
intertie
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
dowel
میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
intervale
پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
pass book
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
pole plate
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
throatlatch
تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
patent
محفوظ
patented
محفوظ
secure
محفوظ
safest
محفوظ
favoured
محفوظ
secures
محفوظ
safes
محفوظ
guarded
محفوظ
safer
محفوظ
patents
محفوظ
safe
محفوظ
patenting
محفوظ
immundity
محفوظ
cleaned
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
pullicate
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
clean
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleanest
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
gaiter
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
sled
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
beige
پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
cleans
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
gaiters
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
heliostat
چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
extras
زائد
extra
زائد
redundant
زائد
ascititious
زائد
tautology
زائد
recrementitious
زائد
tautologies
زائد
surpluses
زائد
surplus
زائد
superfluous
زائد
supervacaneous
زائد
extra-
زائد
dummy
زائد
overplus
زائد
hypermetric
زائد
intercalary
زائد
excrescential
زائد
dummies
زائد
assured
امن محفوظ
securely
بطور محفوظ
safe from danger
محفوظ از خطر
invulnerable
محفوظ از خطر
foolproof
محفوظ ازخطاوشکست
fireproof
محفوظ از اتش
lightproof
محفوظ از نور
reserved word
کلمه محفوظ
protected field
میدان محفوظ
secures
محفوظ داشتن
secure
محفوظ داشتن
airtight
محفوظ از هوا
protected storage
انباره محفوظ
enclosed fuse
فیوز محفوظ
protected mode
حالت محفوظ
trampoline
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
trampolines
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
bezel
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
bronchocele
غده زائد
superimposition
تحمیل زائد
wastes
زائد اتلاف
surplus gas
گاز زائد
excrescency
رشد زائد
furthers
اضافی زائد
waste
زائد اتلاف
furthering
اضافی زائد
formative
حرف زائد
furthered
اضافی زائد
redundancies
زائد فراوانی
hyperbola
قسع زائد
hyperbolas
قسع زائد
further
اضافی زائد
growth
چیز زائد
redundant equation
معادله زائد
growths
چیز زائد
red tape
تشریفات زائد
waste product
محصولات زائد
redundancy
زائد فراوانی
potting
در گلدان محفوظ داشتن
enclosed arc lamp
لامپ قوسی محفوظ
conserving
از صدمه محفوظ داشتن
conserves
از صدمه محفوظ داشتن
conserved
از صدمه محفوظ داشتن
pot
در گلدان محفوظ داشتن
conserve
از صدمه محفوظ داشتن
pots
در گلدان محفوظ داشتن
gremial
پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
Omerta
[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
tone and semitone
پرده ونیم پرده
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
hypercatalectic
دارای هجای زائد
offal
مواد زائد لاشه
data redundancy
زائد بودن داده ها
additionally
بطور اضافی یا زائد
tankage
مواد زائد کشتارگاه
hypermetric
دارای سبب زائد
pleonastic
دارای سخن زائد
periphrastic
دارای الفاظ زائد
redundance
حشووزوائد سخن زائد
supererogatory
زائد بیش از حد لزوم
it is copyright
حق چاپ و تقلید محفوظ است
copyright reserved
حق طبع یا چاپ محفوظ است
unsaved
محفوظ نشده نجات نیافته
weather proof
محفوظ از اثرهوا هوا نخور
jus postliminii
حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
encapsulated postscript file
فایل محفوظ پست اسکریپت
to copyright
حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
elate
بالا بردن محفوظ کردن
sari
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saris
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pleonasm
حشو قبیح سخن زائد
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pare
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
redundant language
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
can you pronounce him safe
بگویید که اواز خطر محفوظ است
shellproof
محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
tringle
چوب پرده میل پرده چوب دیرک
polypous
شبیه گوشت زائد ساقه دار
polypose
شبیه گوشت زائد ساقه دار
weathertight
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
wet bulb termometere
ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
foolproof
ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
all right reserved
هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
goggle box
تلویزیون
a television
تلویزیون
tellies
تلویزیون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com