Dictiornary-Farsi | نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
brazier head rivet	نوعی پرچ با سر بزرگ ونازک


Other Matches

griddle cake	نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
saint bernard	نوعی سگ بزرگ
dalmatian	نوعی سگ بزرگ
grampus	نوعی یونس بزرگ
black grouse	نوعی باقرقره بزرگ
halibut	نوعی ماهی پهن بزرگ
halibuts	نوعی ماهی پهن بزرگ
breast drill	نوعی دریل دارای مته بزرگ
parachute spinnaker	نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
avocados	نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado	نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
mudcapping	نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
great dane	نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
billhook	نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
starlifter	نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
conformal projection	نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
tenderest	دقیق ترد ونازک
tender	دقیق ترد ونازک
tendering	دقیق ترد ونازک
tendered	دقیق ترد ونازک
tenderising	برای ترد ونازک کردن ان
tenderize	برای ترد ونازک کردن ان
tenderises	برای ترد ونازک کردن ان
tenderizing	برای ترد ونازک کردن ان
tenderizes	برای ترد ونازک کردن ان
tenderized	برای ترد ونازک کردن ان
tenderised	برای ترد ونازک کردن ان
wirespun	زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fire bee	نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
bittersweet	نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
asses' ears	نوعی گوشه [نوعی شاخه]
vasty	بزرگ
vast	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
spankings	بزرگ
grossing	بزرگ
large	بزرگ
larger	بزرگ
largest	بزرگ
enormous	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
spanking	بزرگ
gravest	بزرگ
graves	بزرگ
grave	بزرگ
gross	بزرگ
grossed	بزرگ
grosser	بزرگ
grosses	بزرگ
grossest	بزرگ
long ton	تن بزرگ
bulkier	بزرگ
majuscule	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
headmen	بزرگ
headman	بزرگ
immane	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
mightier	بزرگ
mightiest	بزرگ
adults	بزرگ
adult	بزرگ
mighty	بزرگ
dignified	بزرگ
macro	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
magacephalic	بزرگ سر
massively	بزرگ
massive	بزرگ
propylon	در بزرگ
full bottomed	بزرگ
stour	بزرگ
egregious	بزرگ
decuman	بزرگ
swith	بزرگ
extras	بزرگ
extra-	بزرگ
extra	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
doyenne	زن بزرگ
voluminous	بزرگ
hugeous	بزرگ
megapod	بزرگ پا
big	بزرگ
bigger	بزرگ
biggest	بزرگ
nonus	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
majuscular	بزرگ
eminent	بزرگ
jumbos	بزرگ
jumbo	بزرگ
highs	بزرگ
gates	در بزرگ
gate	در بزرگ
high	بزرگ
great-	بزرگ
smallest	بزرگ نه
smaller	بزرگ نه
small	بزرگ نه
great	بزرگ
extensive	بزرگ
greatest	بزرگ
majestic	بزرگ
highest	بزرگ
majored	بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
majoring	بزرگ
major	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
fellow feeling	حس هم نوعی
typical	نوعی
generic	نوعی
a kind [of]	نوعی [از]
some kind [of]	یک نوعی [از]
edifice	ساختمان بزرگ
edifices	ساختمان بزرگ
kalong	شبکور بزرگ
blundering	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
jeroboam	قدح بزرگ
manor	خانه بزرگ
chumps	تکه بزرگ
jumbo risks	خطرات بزرگ
manors	خانه بزرگ
chump	تکه بزرگ
whopping	خیلی بزرگ
paterfamilias	بزرگ خانواده
supermarket	فروشگاه بزرگ
supermarkets	فروشگاه بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
jack plane	رنده بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
hosghead	چلیک بزرگ
griff fifi	فی فی بزرگ کوهنوردی
platters	بشقاب بزرگ
greenshank	یکجوریاوه بزرگ
greaten	بزرگ شدن
great persons	اشخاص بزرگ
great persons	مردمان بزرگ
great gross	قراص بزرگ
great depression	بحران بزرگ
great depression	رکود بزرگ
oversize	اندازه بزرگ
grow old	بزرگ شدن
grow up	بزرگ شدن
hassan primus	حسن بزرگ
caps	حروف بزرگ
upper case	حرف بزرگ
upper case	حروف بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
amplifies	بزرگ شدن
high polymer	بسپار بزرگ
high minded	بزرگ منش
platter	بشقاب بزرگ
high level signal	سیگنال بزرگ
largen vi	بزرگ شدن
largen	بزرگ کردن
mansions	عمارت بزرگ
lumped	بزرگ شدن
lumps	بزرگ شدن
high treason	خیانت بزرگ
archangel	فرشتهء بزرگ
heave	بزرگ کردن
heaved	بزرگ کردن
archangels	فرشتهء بزرگ
tycoon	ثروتمند بزرگ
tycoons	ثروتمند بزرگ
large scale	در مقیاس بزرگ
lump	بزرگ شدن
largen	بزرگ شدن
larged sized	اندازه بزرگ
large ship	ناو بزرگ
large ship	کشتی بزرگ
biggish	نسبتا بزرگ
largish	نسبتا بزرگ
heavier	موج بزرگ
heavies	موج بزرگ
heaviest	موج بزرگ
heavy	موج بزرگ