Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
parkas
نوعی کت برای محافظت از باد و باران
Other Matches
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
write protect
شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
cassette
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassettes
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
rain check
<idiom>
بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
rainstorms
باد و باران باران شدید
rainsquall
باد و باران باران شدید
rainstorm
باد و باران باران شدید
format
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
calking chisel
نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
pontoar
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
logic
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
dipsey sinker
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
capacitance bridge
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
wire roll
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
ark
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
symbol
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
Dizlyk
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
sea marker
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
adlib
نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
routing identifier
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
dejagging
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
typhoon
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
fishnet
نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
means ends analysis
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
Sound Blaster
نوعی کارت صوتی برای PC سازگار ساخت Creative habs که امکان ضبط صدا روی دیسک را میدهد
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
machine address
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
tacan
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
fustic wood
[نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
quick out
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
plug
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
blueprint
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
flexowriter
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
air cooled oil cooler
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
preservation
محافظت
protection
محافظت
conservation
محافظت
cares
محافظت
cared
محافظت
care
محافظت
normal maintenance
محافظت عادی
preservation
محافظت جلوگیری
guarding
محافظت کردن
preserve wood
محافظت چوب
thermal protection
محافظت حرارتی
guard
محافظت کردن
protect
محافظت کردن
protects
محافظت کردن
protecting
محافظت کردن
guards
محافظت کردن
shield
محافظت کردن
shields
محافظت کردن
sheltering
محافظت کردن
shelter
محافظت کردن
shelter
محافظت حمایت
sheltered
محافظت کردن
copy protection
محافظت از کپی
sheltered
محافظت حمایت
sheltering
محافظت حمایت
shelters
محافظت حمایت
shelters
محافظت کردن
stickability
قابلیت محافظت
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
cared
محافظت کردن مراقبت
protected storage
حافظه محافظت شده
cares
محافظت کردن مراقبت
Health physics
فیزیک محافظت از پرتو
The Physics of Radiation Protection
فیزیک محافظت از پرتو
to screen
[from]
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
right of self preservation
حق محافظت از سرحدات خود
protected storage
انباره محافظت شده
reserved words
کلمههای محافظت شده
security
محافظت شده یا رمزدار
care
محافظت کردن مراقبت
protected passed pawn
پیاده رونده محافظت شده
protective
زره حفافتی محافظت کننده
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
preserving
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
unprotected
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
preserve
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserves
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
breaker
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cladding
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
rained
باران
rainy
پر باران
rain
باران
rain water
آب باران
rainless
بی باران
rain proof
ضد باران
rainwater
اب باران
hydrometeor
باران
rains
باران
drizzling
نم نم باران
drizzles
نم نم باران
drizzled
نم نم باران
drizzle
نم نم باران
pluvine
باران زا
raining
باران
pluvian
باران زا
fine rain
باران
pluvial
باران زا
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
rainproof
عایق باران
mizzle
باران ریز
rain cats and dogs
<idiom>
باران شدید
rainstorms
طوفان باران
rainfall recorder
باران نگار
much rain
باران زیاد
much rain
باران بسیار
sleets
برف و باران
raintight
باران ناپذیر
rainfall index
نمایه باران
rain ga
باران سنج
rain check
بلیط باران
sleeting
برف و باران
sand blast
شن باران کردن
cyclonic rain
باران چرخهای
udometer
باران سنج
sleeted
برف و باران
killdeer
مرغ باران
rainmaking
ایجاد باران
hydrometer
باران سنج
catchment
باران گیر
hyetometer
باران سنج
pluvimeter
باران سنج
plovers
مرغ باران
acid rain
باران اسیدی
plover
مرغ باران
dotterel
مرغ باران
blood rain
باران سرخ
sleet
برف و باران
rainmaker
باران ساز
rainstorm
طوفان باران
rain shower
باران شدید
sprinkle
پوش باران
storm water overflow
سرریز اب باران
rain laden
باران ساز
bombard
گلوله باران
pluviometry
باران سنجی
petrel
مرغ باران
to send down rain
باران فرستادن
raindrops
قطره باران
pash
باران شدید
drizzling
نرمه باران
fine rain
باران ریز
rain gage
باران سنج
sprinkled
پوش باران
pluviosity
باران خیزی
bombarding
گلوله باران
sprinkles
پوش باران
pluviometer
باران سنج
pluvial dendation
باران ستردگی
plenty of rain
باران کافی
fall out
باران رادیواکتیو
plenty of rain
باران فراوان
pride of the morning
مه یا باران بامداد
ombrology
مبحث باران
bombardment
گلوله باران
showers
درشت باران
rainfall area
پهنه باران
golden rain
آتش باران
orographic rain
باران کوهزاد
shower
درشت باران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com