English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
pontoar نوعی کرجی برای پل بندی کلک
Other Matches
cutters نوعی کرجی
cutter نوعی کرجی
gig نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gigs نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
midship میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
fudges نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudging نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
unified soil classification system (uscs نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
pair exchange sorting algorithm نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
parkas نوعی کت برای محافظت از باد و باران
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
direct reading dial درجه بندی برای قرائت مستقیم
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
symbol نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
ark [نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
espalier چوب بندی برای تربیت نهال میوه
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
Manchester coding و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
reseau شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
routing identifier نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
adlib نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
chevron seal کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
roamer کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
blowout disc دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
hold پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
holds پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
false work تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
packing عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
pipeline زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
means ends analysis نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
Sound Blaster نوعی کارت صوتی برای PC سازگار ساخت Creative habs که امکان ضبط صدا روی دیسک را میدهد
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
grader ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
machine address نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
enumerated type فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
fustic wood [نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
plug [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
tabulation نشانههای نمایش داده شده برای بیان محل توقفهای جدول بندی شده
blueprint نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
faults یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
style sheet الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
barge کرجی
barges کرجی
small craft کرجی ها
barque کرجی
towing boat کرجی
hoy کرجی
crabber کرجی
barquentine کرجی
barged کرجی
flexowriter علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
gondoliers کرجی بان
cock boat کرجی کوچک
long boat کرجی بزرگ
pug کرجی بان
cockboat کرجی کوچک
boatman کرجی بان
rower کرجی ران
gondolier کرجی بان
sloop of war کرجی جنگی
praam کرجی ته پهن
pleasure boat کرجی تفرجی
bargee کرجی بان
davit کرجی بلندکن
falt کرجی ته پهن
dingey کرجی پارویی
rowers کرجی ران
oarsmanship کرجی رانی
row boat کرجی پارویی
life boat کرجی نجات
dragboat کرجی لاروب
shallop کرجی پارویی
penteconter کرجی 05پارویی
pair oar کرجی دو پارویی
drag boat کرجی لاروب
pugs کرجی بان
singlisticker کرجی شراعی
landing craft کرجی ساحلی
flyboat کرجی تندرو
bargeman کرجی بان
ferryman کرجی بان
steam boat کرجی بخار
trawlers کرجی ماهیگیری
caique کرجی که دربوسفوربکارمیرود
trawler کرجی ماهیگیری
cockle shell کرجی کوچک
air cooled oil cooler نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
motor launch قایق موتوری کرجی
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
hackney boat کرجی یاکشتی کرایهای
barcarolle سرود کرجی بان
dory کرجی ته پهن ماهیگیری
tugboat کرجی یا کشتی یدک کش
bumboat کرجی سورسات فروش
regatta مسابقه کرجی رانی
fosher boat کرجی ماهی گیری
fishing boat کرجی ماهی گیری
keelboatman کرجی بان رودخانه
flag boat کرجی پرچم دار
gondoliers راننده کرجی ونیزی
praam کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
skiff کرجی پارویی کوچک
barcarole سرود کرجی بان
regattas مسابقه کرجی رانی
flag boat کرجی نشان دار
gondolier راننده کرجی ونیزی
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
inboard engined boat کرجی که موتورش در میان انست
fly boat کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
galliot کرجی باری یا ماهی گیری
puntist راننده کرجی نام دارد
fishermen صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
fisher جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
packet boat کرجی پستی کشتی مسافربر
boat کرجی هرچیزی شبیه قایق
dumb barge کرجی بی بادبان یابی موتور
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
boats کرجی هرچیزی شبیه قایق
pitpan یکجور کرجی دراز و ته پهن
fisherman صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
crystal قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
galiot کرجی باری یاماهی گیری هلندی
carvel کشتی کوچک سریع السیر کرجی
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
to pull any one across a river کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
speedboats کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
pontoons کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
speedboat کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
pontoon کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
an outboard engine boat کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
nuggar بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
he stroked درعقب کرجی نشسته پارومیزدبدان سام که پاروزنان دیگر .....میزدند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com