English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
corsair نوعی کشتی بربری
Other Matches
caravel نوعی کشتی یا هواپیما
caravelle نوعی کشتی یا هواپیما
fireman's carry and leg block نوعی فن کشتی یک دست و یک پا
square rigger نوعی کشتی بادی
blimp نوعی کشتی هوایی غیرصلب
Brig نوعی کشتی دو دگلی سبک وسریع السیر
berber بربری
barbaric بربری
kabyle بربری الجزایروتونس
goth یکی از اقوام المانی قدیم بربری
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
some kind [of] یک نوعی [از]
generic نوعی
typical نوعی
fellow feeling حس هم نوعی
a kind [of] نوعی [از]
catatonia نوعی جنون
copal نوعی رزین
clove hitch نوعی گره
mixers نوعی خط دفاعی
stout نوعی ابجو
mixer نوعی خط دفاعی
cowslips نوعی پامچال
stoutest نوعی ابجو
bulldogs نوعی سگ بزرگ
stouter نوعی ابجو
cornett نوعی شیپور
cowslip نوعی پامچال
cole نوعی کلم
stock saddle نوعی زین
blocking capacitor نوعی خازن
blintze نوعی شیرینی
type tests ازمایشهای نوعی
typical sample نمونه نوعی
cowrie نوعی کس گربه
cowries نوعی کس گربه
cowry نوعی کس گربه
tip نوعی اسکی
tipping نوعی اسکی
malvasia نوعی انگور
blood knot نوعی گره
taffy نوعی اب نبات
typical نمونه نوعی
chiffon نوعی کیک
cane brake نوعی ازعلف
camphor oil نوعی روغن
calvados نوعی عرق
calash نوعی درشکه
bowknot نوعی گره
bodkin نوعی جوالدوز
blintz نوعی شیرینی
kb 0 نوعی هواپیماست
mastic نوعی درزبند
goggle eye نوعی ماهی
cutter نوعی کرجی
cutters نوعی کرجی
goldeneye نوعی مرغابی
gazehound نوعی سگ شکاری
garden heiliotrope نوعی سمنه
gannister نوعی کوارتزپست
ganister نوعی کوارتزپست
near leg pickup and turnover نوعی کنده رو
gabbro نوعی سنگ
fox terrier نوعی سگ اهلی
orthographic نوعی طرح
fireweed نوعی کاهو
marquise نوعی گلابی
marc نوعی عرق
it is of a different kind نوعی دیگراست
kenning نوعی استعاره
broccoli نوعی گل کلم
brocoli نوعی گل کلم
india paper نوعی کاغذنازک
lithomarge نوعی کائولین
pecker نوعی کلنگ
lustring نوعی پروانه
lutestring نوعی پروانه
petard نوعی بمب
harvestman نوعی عنکبوت
cod نوعی ماهی
manta نوعی ردا
mapes نوعی پرش با یک پا
cheddars نوعی پنیر
fireman's carry from kneeling position نوعی یک دست و یک پا
rear crotch and near arm نوعی کنده رو
dalmatian نوعی سگ بزرگ
rutabaga نوعی کلم
cutlas نوعی قمه
crowfoot نوعی شمعدانی
somehow بیک نوعی
cornets نوعی شیپور
cornet نوعی شیپور
French horn نوعی شیپور
saint bernard نوعی سگ بزرگ
cotype نوعی فرعی
bulldog نوعی سگ بزرگ
banjos نوعی تار
banjoes نوعی تار
ragweed نوعی ابروسیا
crapping نوعی قمار
feist نوعی سگ کوچک
patent anchor نوعی لنگر
peanoforte نوعی پیانو
eulachon نوعی ماهی
elecampane نوعی شیرینی
phylogenesis پدیدایی نوعی
plylogeny پدیدایی نوعی
easter lily نوعی سوسن
pitchblende نوعی اورانیت
dog rose نوعی از گل نسرین
plug key نوعی کلید
poniter نوعی سگ شکار ی
crap نوعی قمار
crapped نوعی قمار
banjo نوعی تار
chowder نوعی ابگوشت
rusk نوعی بیسکویت
rusks نوعی بیسکویت
drop [نوعی طاق]
bakkie نوعی ماشین
acaleph نوعی صدف
beaver tail نوعی کاشی
chihuahua نوعی سگ کوچک.
another guess نوعی دیگر
chihuahuas نوعی سگ کوچک.
bills نوعی شمشیرپهن
bill نوعی شمشیرپهن
tweed نوعی فاستونی
airedale نوعی سگ خرمایی
cheddar نوعی پنیر
barnacle نوعی صدف
auks نوعی پنگوئن
Mistyrose <adj.> <noun> نوعی صورتی
cutlass نوعی قمه
Rosepink <adj.> <noun> نوعی صورتی
cutlasses نوعی قمه
colt نوعی طپانچه
colts نوعی طپانچه
albacore نوعی زیردریایی
cocker spaniels نوعی سگ پاکوتاه
greyhound نوعی تازی
slip joint pliers نوعی انبردست
auk نوعی پنگوئن
cocker spaniel نوعی سگ پاکوتاه
charade نوعی معما
bandora نوعی سه تار
bandore نوعی سه تار
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
aerocommander نوعی هواپیما
charade نوعی بازی
greyhounds نوعی تازی
sail ho! کشتی !کشتی !
ship haven یک کش کشتی
hulk کشتی
foreship سر کشتی
on board a ship در کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com