English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English Persian
gillie نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gilly نوکر یکی ازروسای کوهستانی
Other Matches
mountaineers کوهستانی
montane کوهستانی
mountainous کوهستانی
mountain کوهستانی
hilariously کوهستانی
highland کوهستانی
mountains کوهستانی
mountaineer کوهستانی
orestes کوهستانی
rangy کوهستانی
rangey کوهستانی
glen دره کوهستانی
tarn دریاچه کوهستانی
glens دره کوهستانی
upper terminal ایستگاه کوهستانی
benches سکوی کوهستانی
bench سکوی کوهستانی
uplands زمین کوهستانی
transmountain ماوراء کوهستانی
upland زمین کوهستانی
transmontane ماوراء کوهستانی
oread حوری کوهستانی
mountain troops یکانهای کوهستانی
mountain climate اقلیم کوهستانی
shelf سکوی کوهستانی
high land زمین کوهستانی
lacquey نوکر
server نوکر
buttons نوکر
houseboy نوکر
swain نوکر
slavey نوکر
footboy نوکر
famulus نوکر
slumgulion نوکر
grummet نوکر
footmen نوکر
servants نوکر
servant نوکر
vassals نوکر
vassal نوکر
flunkys نوکر
flunky نوکر
flunkies نوکر
flunkeys نوکر
flunkey نوکر
valet نوکر
valeted نوکر
footman نوکر
houseboys نوکر
yes-men نوکر
yes-man نوکر
yes man نوکر
handymen نوکر
handyman نوکر
menservants نوکر
manservant نوکر
domestic servant نوکر
valeting نوکر
valets نوکر
clachan دهکده کوچک کوهستانی
greenwood درخت راج کوهستانی
ghillie نوکریکی از روسای کوهستانی
mountaineer یکان کوهستانی کوهنورد
mountaineers یکان کوهستانی کوهنورد
slavey نوکر مرد
to take up one's livery نوکر مهترشدن
servitor خدمتکار نوکر
menial چاکر نوکر
man نوکر مستخدم
help نوکر مزدور
helped نوکر مزدور
lackey نوکر فراش
helps نوکر مزدور
liveryman نوکر باب
mans نوکر مستخدم
menial نوکر مابانه
loon نوکر پست
menially نوکر وار
lackeys نوکر فراش
tarn دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
varletry طبقه نوکر باب
two rings for the servant دو زنگ برای نوکر
gael مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
Sea [mountain] air makes you hungry. هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
to take up one's livery جامه نوکر بابی پوشیدن
bottle holder نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
henchman هواه خواه سیاسی نوکر
henchmen هواه خواه سیاسی نوکر
williwa وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
sporran چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
yodelling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com