English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English Persian
point d'arret نوک چنگالی شمشیر
Other Matches
covered گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
forky چنگالی
furcate چنگالی
hook spanner کلید چنگالی
furcula ساختمان یا عضو چنگالی شل
furculum ساختمان یا عضو چنگالی شل
jurel انواع ماهیان خارداردم چنگالی
gig نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
grains نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
bilboa شمشیر
swords شمشیر
bolo شمشیر
spits شمشیر
blade شمشیر
spurtle شمشیر
sword شمشیر
swordsman شمشیر زن
spit شمشیر
bilbo شمشیر
sword fish شمشیر ماهی
claymore شمشیر دودمه
sword dance رقص شمشیر
blade تیغه شمشیر
fencer شمشیر باز
swordsmanship شمشیر بازی
daito شمشیر بزرگ
sword cutter شمشیر ساز
sword cut زخم شمشیر
at the point of the sword بدم شمشیر
scabbards غلاف شمشیر
gladiate شمشیر مانند
scabbard غلاف شمشیر
foilsman شمشیر باز
sabre cut زخم شمشیر
swordplay فن شمشیر بازی
baldric بند شمشیر
rapiers شمشیر دودم
rapier شمشیر دودم
handles قبضه شمشیر
sword knot شرابه شمشیر
handle قبضه شمشیر
pommels قبه شمشیر
steel شمشیر پولادی
pommel قبه شمشیر
foibles تیغه شمشیر
steeled شمشیر پولادی
foible تیغه شمشیر
steeling شمشیر پولادی
steels شمشیر پولادی
hilts دسته شمشیر
hilt دسته شمشیر
swordfishes شمشیر ماهی.
swordfish شمشیر ماهی.
swordlike شمشیر مانند
swordsman شمشیر باز
fences شمشیر بازی
fence شمشیر بازی
to carry sword شمشیر جستن
tucker شمشیر ساز
With a stork of the sword. با ضرب شمشیر
toledo شمشیر ابدارمصنوع تولدو
backsword شمشیر یک لبهء برنده
curtle ax شمشیر کوتاه وسنگین
curtal ax شمشیر کوتاه وسنگین
stoccata پرتاب با ضربه شمشیر
falchion شمشیر کوتاه و پهن
action on the blade تماس با شمشیر حریف
fences شمشیر بازی کردن
fence شمشیر بازی کردن
stoccado پرتاب با ضربه شمشیر
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
scimitar شمشیر هلالی شکل
academic assault شمشیر بازی نمایشی
in line شمشیر در وضع حمله
sabre cut زخم شوشکه ضربه شمشیر
double hi ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
electric foil شمشیر فویل با نوک برقدار
The pen is mightier than the sword. <proverb> قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
sword dance اجرای رقص در اطراف شمشیر
partizan شمشیر پهن ودسته بلند
foin فرو بردن شمشیر یا نیزه
partisans شمشیر پهن ودسته بلند
weaknesses ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foibles نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foible نیمی از شمشیر از وسط تانوک
weaker ناحیه نزدیک نوک شمشیر
engagements تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement تماس دو تیفه شمشیر درگارد
partisan شمشیر پهن ودسته بلند
circular parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
handles قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
guard کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
director مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
To behead ( decapitate ) someone . کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
guards کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guarding کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
forte نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
handle قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
fortes نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
manipulators گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
croise عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
binds کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
compound parry دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
change of engagement وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
directors مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
sabers شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
acinaces شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
sabres شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
line of engagement ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
saber شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
bind کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
touches برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
pommel قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommels قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
ceding parry کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tucks درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tuck درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dub باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com