Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
interbreed
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
Other Matches
polyphyletic
از نژادهای مختلف
interrace
بین نژادهای مختلف
interracial
بین نژادهای مختلف
intermarriage
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
cosmopolis
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
phylesis
مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
hydrogen bonding
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
semitic peoples
نژادهای سامی
colored
نژادهای غیرسفید پوست
coloured
نژادهای غیرسفید پوست
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
spliced
پیوند کردن
splicing
پیوند کردن
splices
پیوند کردن
splice
پیوند کردن
interwed
باهم پیوند کردن
grafted
جفت کردن پیوند
to be untiedin marriage
پیوند زناشویی کردن
grafts
جفت کردن پیوند
graft
جفت کردن پیوند
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
ethnography
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
variate
مختلف کردن
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
eurybathic
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
collect transfer
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
outbreed
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
intermarrying
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarried
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
scatter load
بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
permutation
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutations
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
hue
[نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
logs
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
log
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
compacts
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
paints
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
compact
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
paint
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
graphs
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graph
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
multiple
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
compacting
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
utility
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
adaptation
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
color code
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
networking
در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
baud rate
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
kernels
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernel
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
baud
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
redliner
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
anastomosis
پیوند
graftage
پیوند
grafter
پیوند زن
ligament
پیوند
consociation
پیوند
synthesis
پیوند
strapping
پیوند
ligaments
پیوند
nexus
پیوند
linkage
پیوند
linkages
پیوند
connexion
پیوند
link
پیوند
inosculation
رگ پیوند
slur
پیوند
slurred
پیوند
syntheses
پیوند
slurring
پیوند
slurs
پیوند
unrelated
بی پیوند
inosculation
پیوند رگ ها
colligation
پیوند
grafts
پیوند
grafted
پیوند
graft
پیوند
bonding
پیوند
merging
پیوند
grafting
پیوند
ligature
خط پیوند
imping
پیوند
hyphens
پیوند
relation
پیوند
zonule
پیوند
transplantation
پیوند
connection
پیوند
connexions
پیوند
associated
هم پیوند
associating
هم پیوند
bond
پیوند
associate
هم پیوند
hyphen
پیوند
associates
هم پیوند
eye splice
پیوند چشمی
basic linkage
پیوند اساسی
cold link
پیوند دستی
ionic bond
پیوند یونی
bent bond
پیوند خمیده
cold link
پیوند سرد
peptide bond
پیوند پپتیدی
radio link
پیوند رادیویی
peptide linkage
پیوند پپتیدی
synchondrosis
پیوند غضروفی
dynamic link
پیوند پویا
additives
پیوند کد مخابراتی
additive
پیوند کد مخابراتی
back splice
پیوند معکوس
associations
پیوند ارتباط
linked
پیوند یافته
association
پیوند ارتباط
osteoplasty
پیوند استخوانی
neural bond
پیوند عصبی
organ transplantation
پیوند عضو
ogee
منحنی پیوند
defragmentation
پیوند تکه ها
single bond
پیوند ساده
single bond
پیوند یگانه
axial bond
پیوند محوری
hybridization
پیوند زنی
chain splice
پیوند زنجیری
outer connection
پیوند برونی
atomic bond
پیوند اتمی
communications link
پیوند مخابراتی
outcrossing
پیوند دو نژاد
electrovalent bond
پیوند الکترووالانسی
syndesmosis
پیوند رباطی
syntropy
پیوند سالم
triple bond
پیوند سه گانه
splice
پیوند زدن
bucket
منحنی پیوند
buckets
منحنی پیوند
three center bonding
پیوند سه مرکزی
spliced
پیوند زدن
flange
پیوند لوله
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
transplantable
پیوند شدنی
bond distance
طول پیوند
bond energy
انرژی پیوند
tie bar
اهن پیوند
bond moment
گشتاور پیوند
bond order
مرتبه پیوند
bond polarity
قطبیت پیوند
bond rupture
گسیختن پیوند
bond strength
قدرت پیوند
protocol
پیوند نامه
flanges
پیوند لوله
chemical bond
پیوند شیمیایی
chink grafting
پیوند غلافی
double bond
پیوند دوگانه
underpass approach
نشیب پیوند
bond length
طول پیوند
confederacies
اتحاد پیوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com