English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
punctiliousness نکته گیری
Search result with all words
to split hairs نکته گیری کردن
Other Matches
remarked نکته
verbatim <adv.> نکته به نکته
to the letter <adv.> نکته به نکته
remarks نکته
remarking نکته
remark نکته
exactly <adv.> نکته به نکته
faithfully <adv.> نکته به نکته
word for word <adv.> نکته به نکته
MOTs نکته
MOT نکته
point نکته
poniter نکته
letter for letter <adv.> نکته به نکته
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
mosul نکته کلمه
niftier نکته دان
nicely نکته باریک
an inappropriate remark نکته ای بیجا
prigs نکته گیر
quodlibet نکته قابل
finesse نکته بینی
prig نکته گیر
generality نکته کلی
an uncalled-for remark نکته ای ناخوانده
quodlibet نکته عالی
red herring نکته انحرافی
nifty نکته دان
niftiest نکته دان
punctiliously نکته سنج
punctilious نکته سنج
scrutator نکته سنج
generalities نکته کلی
particular دقیق نکته بین
punctual لایتجزی نکته دار
epigrammatical نکته دار هجوامیز
subtility نکته باریک دقیقه
hypergnosia نکته پردازی بیمارگون
gist لب کلام نکته مهم
hypergnosis نکته پردازی بیمارگون
shortcomings نکته ضعف کمبود
shortcoming نکته ضعف کمبود
get to the heart of <idiom> مهمترین نکته را گرفتن
It is a very subtle point. نکته بسیار ظریفی است
that point was of p interest ان نکته جالبیست ویژهای داشت
punctilio نکته دقیق در ایین رفتار
to come straight to the point <idiom> مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
there is time and place for everything <proverb> هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
talking point نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
I'll give you that [much] . دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
talking points نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
hit the high spots <idiom> روی نکته اصلی تمرکز کردن
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
to beg the question نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
issue of fact نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
he rode me off on a side issue نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
saliency نکته برجسته موضوع برجسته
salience نکته برجسته موضوع برجسته
technicality اصطلاحات فنی نکته فنی
technicalities اصطلاحات فنی نکته فنی
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
point اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
bias سو گیری
recature پس گیری
biases سو گیری
retractaion پس گیری
catch بل گیری
scorification کف گیری
recapture پس گیری
resumption از سر گیری
recapturing پس گیری
recaptures پس گیری
recaptured پس گیری
luting گل گیری
dewatering اب گیری
exorcism جن گیری
lutation گل گیری
exorcisms جن گیری
skims کف گیری
skimmed کف گیری
skim کف گیری
monogyny یک زن گیری
cavils خرده گیری
amphimixis جفت گیری
palsy زمین گیری
recruitment توان گیری
recruitment سرباز گیری
ensues پی گیری کردن
ensued پی گیری کردن
i am in a bad f. بد گیری امدم
stricture سخت گیری
rigorousness سخت گیری
extrapolation قیاس گیری
extrapolations قیاس گیری
measurment اندازه گیری
lodgement موضع گیری
wrestling کشتی گیری
river capture رود گیری
lodgment موضع گیری
renunciation کناره گیری
lodgment or lodge منزل گیری
attrition کناره گیری
strictures سخت گیری
samplery نمونه گیری
implantation لانه گیری
i. and evdevolution ریشه گیری
mechanical disadvantage نیرو گیری
ensue پی گیری کردن
scorification تفاله گیری
spile سوراخ گیری
backing up پشتیبان گیری
bailment امانت گیری
standardization معیار گیری
cavil خرده گیری
embrasures دراغوش گیری
embrasure دراغوش گیری
caviled خرده گیری
subsumption نتیجه گیری
garth سد یا بندماهی گیری
metering اندازه گیری
gaging اندازه گیری
threctia کناره گیری
timming زمان گیری
levying سرباز گیری
sound absorbing صدا گیری
refuel سوخت گیری
scotomization نادیده گیری
caviling خرده گیری
measurer اندازه گیری
sedimentation لای گیری
cavilled خرده گیری
measuring bridge پل اندازه گیری
separatism کناره گیری
refuels سوخت گیری
refuelling سوخت گیری
refuelled سوخت گیری
luting درز گیری
refueling سوخت گیری
silting up لای گیری
refueled سوخت گیری
halieutics ماهی گیری
levying باج گیری
mensuration اندازه گیری
originationu سرچشمه گیری
crackdown سخت گیری
ingurgtation فرا گیری
crackdowns سخت گیری
measurements اندازه گیری
intussusception در خود گیری
measurement اندازه گیری
conscription سرباز گیری
modeling سرمشق گیری
fueling سوخت گیری
moulding قالب گیری
module اندازه گیری
ablactation از شیر گیری
noise suppression پارازیت گیری
nitrification نیتروژن گیری
insuperability دشوار گیری
sampling نمونه گیری
paralytic disability زمین گیری
piscatology فن ماهی گیری
modules اندازه گیری
nitrification ازت گیری
acceleration lane خط سرعت گیری
introsusception در خود گیری
stamping قالب گیری
invalidism زمین گیری
number dialling شماره گیری
renouncement کناره گیری
inarm در اغوش گیری
voting رای گیری
impressmeat باز گیری
derivation مشتق گیری
derivations مشتق گیری
creel تورماهی گیری
limit of inflammability حد اتش گیری
gauging اندازه گیری
dialing شماره گیری
abdication کناره گیری
churning کره گیری
loading capacity بار گیری
paralysis زمین گیری
removal of slag شلاکه گیری
removal of phosphorus فسفر گیری
integration انتگرال گیری
monogyny یک جفت گیری
knoit تغ تغ خرده گیری
forming شکل گیری
interpolations درون گیری
interpolation درون گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com