Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (31 milliseconds)
English
Persian
snoop
نگاه تجسس امیز کردن
snooped
نگاه تجسس امیز کردن
snooping
نگاه تجسس امیز کردن
snoops
نگاه تجسس امیز کردن
Other Matches
askance
با نگاه رشگ امیز
keek
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
feedout
تجسس کردن
searchingly
تجسس کردن
search
تجسس کردن
searches
تجسس کردن
searched
تجسس کردن
scans
تجسس کردن بارادار
surveillance
تجسس بررسی کردن
scanned
تجسس کردن بارادار
terrain spotting
تجسس کردن زمین
scan
تجسس کردن بارادار
visit and search
بازدید و تجسس کردن ناو
investigate
تحقیق کردن تجسس کردن
indagate
تجسس کردن رسیدگی کردن
investigating
تحقیق کردن تجسس کردن
investigated
تحقیق کردن تجسس کردن
investigates
تحقیق کردن تجسس کردن
rat race
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
antagonistic
خصومت امیز رقابت امیز
expostulatory
سرزنش امیز تعرض امیز
gratulant
تهنیت امیز تبریک امیز
incriminatory
تهمت امیز اتهام امیز
admonitory
نصیحت امیز توبیخ امیز
tricky
خدعه امیز مهارت امیز
trickiest
خدعه امیز مهارت امیز
trickier
خدعه امیز مهارت امیز
suasive
ترغیب امیز تحریک امیز
searches
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searched
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searchingly
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
to crib
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to plagiarize
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
exaggerating
اغراق امیز کردن
overstrain
اغراق امیز کردن
overstate
اغراق امیز کردن
exaggerates
اغراق امیز کردن
exaggerate
اغراق امیز کردن
overstated
اغراق امیز کردن
overstating
اغراق امیز کردن
overstates
اغراق امیز کردن
regard
نگاه کردن
squints
چپ نگاه کردن
eyes
نگاه کردن
leers
نگاه کج کردن
dirty look
<idiom>
چپ چپ نگاه کردن
to set eyes on
نگاه کردن
stare
رک نگاه کردن
squinted
چپ نگاه کردن
stares
رک نگاه کردن
squint
چپ نگاه کردن
to watch
نگاه کردن
stared
رک نگاه کردن
eying
نگاه کردن
regarded
نگاه کردن
leered
نگاه کج کردن
regards
نگاه کردن
squinny
کج کج نگاه کردن
leer
نگاه کج کردن
eyeing
نگاه کردن
leering
نگاه کج کردن
sees
نگاه کردن
eye
نگاه کردن
see
نگاه کردن
to look daggers
چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
چپ چپ نگاه کردن
to look on with
نگاه کردن
to dwell on
نگاه کردن
ogling
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
travesty
تقلید مسخره امیز کردن
sikt
شوخی طعنه امیز کردن
occult
اسرار امیز مستتر کردن
travesties
تقلید مسخره امیز کردن
gloating
خیره نگاه کردن
gazed
بادقت نگاه کردن
goggling
چپ نگاه کردن گشتن
goggled
چپ نگاه کردن گشتن
gazes
خیره نگاه کردن
gaping
خیره نگاه کردن
glowers
خیره نگاه کردن
peered
با دقت نگاه کردن
gazes
بادقت نگاه کردن
gapes
خیره نگاه کردن
gazing
بادقت نگاه کردن
gloats
خیره نگاه کردن
to stael a look
دزدانه نگاه کردن
squinny
زیرچشمی نگاه کردن
glowering
خیره نگاه کردن
peer
با دقت نگاه کردن
glim
نگاه اجمالی کردن
to run through
نگاه اجمالی کردن در
gazing
خیره نگاه کردن
thumb one's nose
<idiom>
با تنفر نگاه کردن
gloat
خیره نگاه کردن
to look at somebody askance
به کسی چپ چپ نگاه کردن
gaping
باشگفتی نگاه کردن
gaze
خیره نگاه کردن
glower
خیره نگاه کردن
gaze
بادقت نگاه کردن
goggle
چپ نگاه کردن گشتن
gloated
خیره نگاه کردن
gazed
خیره نگاه کردن
glowered
خیره نگاه کردن
gaped
خیره نگاه کردن
gawk
بی خیال نگاه کردن
gawk
احمقانه نگاه کردن
to look a bout
بهر سو نگاه کردن
to look behind
پشت سر را نگاه کردن
to look down
با نگاه مطیع کردن
to look forward
نگاه کردن انتظارداشتن
to look through ones fingers
نگاه دزدانه کردن
gorgonize
خیره نگاه کردن
glare
خیره نگاه کردن
glared
خیره نگاه کردن
glares
خیره نگاه کردن
gawked
بی خیال نگاه کردن
peeks
زیرچشمی نگاه کردن
pry
فضولانه نگاه کردن
pry
بادقت نگاه کردن
pries
فضولانه نگاه کردن
look about
بهر سو نگاه کردن
to look at each other
به یکدیگر نگاه کردن
to have a look at something
بچیزی نگاه کردن
look up
نگاه کردن مراجعهای
peering
با دقت نگاه کردن
looks
نگاه کردن نگریستن
looked
نگاه کردن نگریستن
keek
نگاه دزدانه کردن
pried
بادقت نگاه کردن
pried
فضولانه نگاه کردن
look
نگاه کردن نگریستن
pries
بادقت نگاه کردن
peeking
زیرچشمی نگاه کردن
gawked
احمقانه نگاه کردن
stares
خیره نگاه کردن
stare
خیره نگاه کردن
glow
نگاه سوزان کردن
gapes
باشگفتی نگاه کردن
gape
خیره نگاه کردن
glows
نگاه سوزان کردن
skewing
منحرف کج نگاه کردن
skew
منحرف کج نگاه کردن
glowed
نگاه سوزان کردن
gaped
باشگفتی نگاه کردن
gawks
احمقانه نگاه کردن
to make eyes at
عاشقانه نگاه کردن
peeked
زیرچشمی نگاه کردن
peek
زیرچشمی نگاه کردن
gape
باشگفتی نگاه کردن
skews
منحرف کج نگاه کردن
gawking
احمقانه نگاه کردن
gawking
بی خیال نگاه کردن
stared
خیره نگاه کردن
gawks
بی خیال نگاه کردن
peeped
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
gawps
مات و احمقانه نگاه کردن
languishes
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retain
ابقاء کردن نگاه داشتن
to look one up and down
بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
languishing
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
gawping
مات و احمقانه نگاه کردن
celebrate
نگاه داشتن تقدیس کردن
gawped
مات و احمقانه نگاه کردن
to drink in with ones eyes
بچشم خریداری نگاه کردن
glowered
اخم کردن نگاه خیره
glower
اخم کردن نگاه خیره
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
glowers
اخم کردن نگاه خیره
celebrates
نگاه داشتن تقدیس کردن
gawp
مات و احمقانه نگاه کردن
keep tabs on
<idiom>
نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
celebrating
نگاه داشتن تقدیس کردن
glowering
اخم کردن نگاه خیره
retained
ابقاء کردن نگاه داشتن
gaze
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
oeillade
با کرشمه نگاه کردن غمزه
to look forward expectantly to the future
با انتظار به آینده نگاه کردن
leered
از گوشه چشم نگاه کردن
retains
ابقاء کردن نگاه داشتن
leers
از گوشه چشم نگاه کردن
leering
از گوشه چشم نگاه کردن
teleview
به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
gazed
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
leer
از گوشه چشم نگاه کردن
languish
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com