Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English
Persian
peep
نگاه دزدکی طلوع
peeped
نگاه دزدکی طلوع
peeping
نگاه دزدکی طلوع
peeps
نگاه دزدکی طلوع
Other Matches
sheep's eye
نگاه دزدکی
leering
نگاه دزدکی
leer
نگاه دزدکی
leers
نگاه دزدکی
leered
نگاه دزدکی
slinks
نظر چشمی نگاه دزدکی
slink
نظر چشمی نگاه دزدکی
slinking
نظر چشمی نگاه دزدکی
peeping
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
stealthy
دزدکی
sneaking
دزدکی
furtive
دزدکی
privy
دزدکی
slinkiest
دزدکی
by stealth
دزدکی
slinky
دزدکی
stealthier
دزدکی
slinkier
دزدکی
snoopy
دزدکی
stealthiest
دزدکی
lurkingly
دزدکی
dawn
طلوع
rising
طلوع
dawning
طلوع
dawned
طلوع
dawns
طلوع
poacher
شکارچی دزدکی
poachers
شکارچی دزدکی
dawns
طلوع کردن
sunup
طلوع افتاب
sunrise
طلوع افتاب
sunrises
طلوع افتاب
theoretical rising
طلوع نظری
break
طلوع مهلت
breaks
طلوع مهلت
risen
طلوع کرده
rises
صعود طلوع
rises
طلوع کردن
dawns
طلوع افتاب
dawn
طلوع کردن
dawning
طلوع کردن
dawning
طلوع افتاب
dawn
طلوع افتاب
dawned
طلوع کردن
dawned
طلوع افتاب
rise
صعود طلوع
rise
طلوع کردن
moonrise
طلوع ماه
p of dawn
طلوع فجر
p of the sun
طلوع افتاب
arising
طلوع کردن
arises
طلوع کردن
arise
طلوع کردن
uprise
طلوع کردن
visible rising
طلوع مرئی
poaches
دزدکی شکار کردن
poached
دزدکی شکار کردن
poach
دزدکی شکار کردن
lurked
دزدکی عمل کردن
lurk
دزدکی عمل کردن
lurking
دزدکی عمل کردن
lurks
دزدکی عمل کردن
sneaked
دزدکی حرکت ه کردن
sneaks
دزدکی حرکت ه کردن
sneak
دزدکی حرکت ه کردن
ortive
وابسته به هنگام طلوع
arisen
قیام کردن طلوع
skulking
گروه دزدکی حرکت کردن
skulked
گروه دزدکی حرکت کردن
trinkets
دزدکی وزیرجلی کار کردن
skulks
گروه دزدکی حرکت کردن
skulk
گروه دزدکی حرکت کردن
stealth
خفیه کاری حرکت دزدکی
trinket
دزدکی وزیرجلی کار کردن
sunrises
طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrise
طلوع خورشید تیغ افتاب
heliacal rising of a star
طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
suborn
دزدکی ومحرمانه چیزی کسب کردن
slinks
گام های دزدکی سقط شده
slinking
گام های دزدکی سقط شده
slink
گام های دزدکی سقط شده
to steal in or out
دزدکی داخل شدن یابیرون امدن
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
slinks
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
heliacal
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشیدقابل رویت است
glance
نگاه نگاه مختصر
glanced
نگاه نگاه مختصر
glances
نگاه نگاه مختصر
helical
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
glimpsing
نگاه کم
look here
نگاه کن
observantion
نگاه
glimpses
نگاه کم
glimpsed
نگاه کم
glimpse
نگاه کم
gander
: نگاه
ganders
: نگاه
regards
نگاه
i say
نگاه کن
slanted
نگاه کج
leers
نگاه کج
regard
نگاه
looks
نگاه
view
نگاه
regarded
نگاه
by sight
از نگاه
leering
نگاه چپ
leering
نگاه کج
leered
نگاه چپ
leered
نگاه کج
leer
نگاه چپ
leer
نگاه کج
slants
نگاه کج
slant
نگاه کج
gloatingly
با نگاه
leers
نگاه چپ
look
نگاه
looked
نگاه
keek
نگاه دزدانه
an am or ous glance
یک نگاه عاشقانه
gazing
نگاه خیره
leer
نگاه کج کردن
i say
نگاه کنید
gaze
نگاه خیره
gazes
نگاه خیره
leered
نگاه کج کردن
an intent look
یک نگاه مشتاقانه
at a glance
بیک نگاه
leering
نگاه کج کردن
leers
نگاه کج کردن
an upward glance
نگاه سربالا
leontief table
نگاه کنید به :
at first sight
بیک نگاه
look down
با نگاه از رو بردن
gazed
نگاه خیره
holders
نگاه دارنده
glaringly
با نگاه خیره
glimpse
نگاه سریع
retrospect
نگاه به گذشته
glimpsed
نگاه انی
glimpsed
نگاه سریع
glimpses
نگاه انی
glimpses
نگاه سریع
glimpsing
نگاه انی
glimpsing
نگاه سریع
to stop
[doing something]
نگاه داشتن
glimpse
نگاه انی
gloatingly
با نگاه خیره
holder
نگاه دارنده
upholders
نگاه دارنده
upholder
نگاه دارنده
kept
نگاه داشته
voyeurs
نگاه کننده
voyeur
نگاه کننده
gape seed
نگاه خیره
gapeseed
نگاه خیره
looker
نگاه کننده
to give support to
نگاه داشتن
sees
نگاه کردن
see
نگاه کردن
tenable
نگاه داشتنی
to lay fast
نگاه داشتن
to lock out
نگاه داشتن
holds
نگاه داشتن
hold
نگاه داشتن
eying
نگاه کردن
eyes
نگاه کردن
eyeing
نگاه کردن
eye
نگاه کردن
to look daggers
چپ چپ نگاه کردن
stay
نگاه داشتن
stayed
نگاه داشتن
to hang up
نگاه داشتن
oblongs
نگاه ممتد
oblong
نگاه ممتد
to keep any one waiting
نگاه داشتن
to keep in
نگاه داشتن
tackling
نگاه داشتن
tackles
نگاه داشتن
tackled
نگاه داشتن
tackle
نگاه داشتن
retrospective view
[on]
نگاه به گذشته
to look on with
نگاه کردن
squints
چپ نگاه کردن
regarded
نگاه کردن
regard
نگاه کردن
dirty look
<idiom>
چپ چپ نگاه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com