English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
oblong نگاه ممتد
oblongs نگاه ممتد
Other Matches
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
protracted ممتد
drawn ممتد
fine drawn ممتد
stretches خط ممتد دوره
flight پله ممتد
analog سیگنال ممتد
occulting light چراغ ممتد
extensively بطور ممتد
continuous reinforcecement ارماتور ممتد
extendedly بطور ممتد
prolongation ممتد کردن
continuous beam تیر ممتد
stretched خط ممتد دوره
stretch خط ممتد دوره
look at me بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
analogues سیگنال ممتد متغیر
pin feed تغذیه ممتد کاغذ
analogue سیگنال ممتد متغیر
strychninism مسمومیت مزمن در اثراستعمال ممتد استرکنین
sympodium منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
analog ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
tape streamer حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
glanced نگاه نگاه مختصر
glances نگاه نگاه مختصر
glance نگاه نگاه مختصر
analogue ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
analogues ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
analogue دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است
analogues دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
view نگاه
leers نگاه کج
gander : نگاه
ganders : نگاه
glimpsing نگاه کم
glimpses نگاه کم
slanted نگاه کج
glimpsed نگاه کم
glimpse نگاه کم
i say نگاه کن
gloatingly با نگاه
leers نگاه چپ
regarded نگاه
observantion نگاه
leering نگاه چپ
regards نگاه
leer نگاه چپ
leer نگاه کج
regard نگاه
slants نگاه کج
by sight از نگاه
leered نگاه کج
leered نگاه چپ
look نگاه
looked نگاه
looks نگاه
slant نگاه کج
leering نگاه کج
look here نگاه کن
stare رک نگاه کردن
sheep's eye نگاه عاشقانه
to keep in نگاه داشتن
sheep's eyes نگاه عاشقانه
sheep's eye نگاه دزدکی
an intent look یک نگاه مشتاقانه
at first sight بیک نگاه
at a glance بیک نگاه
stares رک نگاه کردن
an upward glance نگاه سربالا
steely look نگاه با اراده
stared رک نگاه کردن
an am or ous glance یک نگاه عاشقانه
gazes نگاه خیره
leer نگاه کج کردن
leered نگاه دزدکی
glaringly با نگاه خیره
retrospect نگاه به گذشته
leered نگاه کج کردن
regards نگاه کردن
leering نگاه دزدکی
to dwell on نگاه کردن
to give support to نگاه داشتن
leer نگاه دزدکی
to catch a glimpse of نگاه مختصرکردن
voyeur نگاه کننده
voyeurs نگاه کننده
kept نگاه داشته
upholder نگاه دارنده
upholders نگاه دارنده
holder نگاه دارنده
holders نگاه دارنده
to hang up نگاه داشتن
leering نگاه کج کردن
to keep any one waiting نگاه داشتن
tenable نگاه داشتنی
squinny کج کج نگاه کردن
looker نگاه کننده
gaze نگاه خیره
dirty look <idiom> چپ چپ نگاه کردن
gazed نگاه خیره
leers نگاه کج کردن
glimpsing نگاه سریع
glimpsing نگاه انی
glimpses نگاه سریع
glimpses نگاه انی
glimpsed نگاه سریع
glimpsed نگاه انی
glimpse نگاه سریع
glimpse نگاه انی
leers نگاه دزدکی
shim نظر یک نگاه
to stop [doing something] نگاه داشتن
to look on with نگاه کردن
eyes نگاه کردن
eyeing نگاه کردن
eye نگاه کردن
parthian glance اخرین نگاه
to put to a pause نگاه داشتن
squints چپ نگاه کردن
squinted چپ نگاه کردن
keek نگاه دزدانه
eying نگاه کردن
hold نگاه داشتن
holds نگاه داشتن
Peeping Tom نگاه دزد
stayed نگاه داشتن
stay نگاه داشتن
sees نگاه کردن
see نگاه کردن
gazing نگاه خیره
i say نگاه کنید
peeper نگاه کننده
squint چپ نگاه کردن
peeks نگاه دزدانه
regard نگاه کردن
to set eyes on نگاه کردن
come-ons نگاه دعوتآمیز
look down با نگاه از رو بردن
stops نگاه داشتن
stopping نگاه داشتن
stopped نگاه داشتن
stop نگاه داشتن
regarded نگاه کردن
leontief table نگاه کنید به :
peeking نگاه دزدانه
peeked نگاه دزدانه
peek نگاه دزدانه
retrospectively با نگاه بگذشته
to watch نگاه کردن
oeillade نگاه عاشقانه
come-on نگاه دعوتآمیز
refrains نگاه داشتن
gloatingly با نگاه خیره
pryingly با نگاه دقیق
Peeping Toms نگاه دزد
gapeseed نگاه خیره
retain نگاه داشتن
keeps نگاه داشتن
gape seed نگاه خیره
keep نگاه داشتن
to lay fast نگاه داشتن
to look daggers چپ چپ نگاه کردن
retrospection نگاه به قهقرا
refrain نگاه داشتن
refrained نگاه داشتن
to lock out نگاه داشتن
refraining نگاه داشتن
preservatize نگاه داشتن
retrospective view [on] نگاه به گذشته
retains نگاه داشتن
tackle نگاه داشتن
tackled نگاه داشتن
tackles نگاه داشتن
retaining نگاه داشتن
vide infara را نگاه کنید
retained نگاه داشتن
To look askance. To give a dirty look. چپ چپ نگاه کردن
tackling نگاه داشتن
letter weight کاغذ نگاه دار
kenning نگاه قدرت بینایی
regardant نگاه کننده به عقب
key concrete بتن نگاه دارنده
glowers خیره نگاه کردن
gaze خیره نگاه کردن
supra ببالا نگاه کنید
voyeurism اطفاء شهوت با نگاه
eye baby دیگری که به او نگاه میکند
look up نگاه کردن مراجعهای
enwomb در رحم نگاه داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com