English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
middle watch نگهبانی نیمه شب
Other Matches
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
sentinel دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
sentinels دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
wardenship نگهبانی
protectorship نگهبانی
watches نگهبانی
out post نگهبانی
trick نگهبانی
watch نگهبانی
tricked نگهبانی
tricking نگهبانی
watched نگهبانی
watching نگهبانی
guarding نگهبانی دادن
stand guard نگهبانی دادن
escorted نگهبانی کردن
escort نگهبانی کردن
guards نگهبانی دادن
set the watch تنظیم نگهبانی
off duty خارج از نگهبانی
chaperon نگهبانی کردن
watchtowers برج نگهبانی
sentry box اتاقک نگهبانی
escorting نگهبانی کردن
tricking نوبت نگهبانی
watching نگهبانی دادن
watching پاس نگهبانی
relieves تعویض نگهبانی
watches نگهبانی دادن
watches پاس نگهبانی
watched نگهبانی دادن
watched پاس نگهبانی
watch پاس نگهبانی
trick نوبت نگهبانی
relieving تعویض نگهبانی
relieve تعویض نگهبانی
escorts نگهبانی کردن
watch نگهبانی دادن
tricked نوبت نگهبانی
sentinels نگهبانی کردن
sentry boxes اتاقک نگهبانی
roster صورت نگهبانی
rosters صورت نگهبانی
radar quardship نگهبانی رادار
second dog watch نگهبانی دوم
watchtower برج نگهبانی
sentinel نگهبانی کردن
orderly officen افسر نگهبانی
cavalier سکوی نگهبانی
chaperone نگهبانی کردن
chaperones نگهبانی کردن
chaperons نگهبانی کردن
on sentry مامور نگهبانی
to stand sentinel نگهبانی کردن
to nount guard به نگهبانی رفتن
first dog watch نگهبانی اول
duty roster لوحه نگهبانی
sentries قراول نگهبانی
first watch نگهبانی شامگاه
sentry قراول نگهبانی
guard نگهبانی دادن
watch and ward حق نگهبانی روزانه و شبانه
main guard پست نگهبانی اصلی
duty ماموریت خدمت نگهبانی
watch bill لوحه نگهبانی ناو
port watch پست نگهبانی بندر
off duty مرخصی راحتی نگهبانی
first dogwatch نوبت نگهبانی عصر
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
tricking مدت زمان پست نگهبانی
watchdog نگهبانی دادن نگهبان بودن
trick مدت زمان پست نگهبانی
watchdogs نگهبانی دادن نگهبان بودن
look out نگهبانی کردن موافب بودن
fixed post system سیستم پستهای نگهبانی ثابت
tricked مدت زمان پست نگهبانی
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
relief مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
sentry box سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
scout پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
scouts پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
point duty نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد
scouted پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
out post پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
in noon of night در نیمه شب
mid نیمه
mid- نیمه
midnight نیمه شب
division line خط نیمه
moiety نیمه
half deck نیمه پل
stiffish نیمه شق
part way نیمه
semi نیمه
semis نیمه
sentry go فرمان نگهبانی را عوض کنیدنگهبانان عوض کنید
rotas صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
subsaline نیمه شور
semiaquatic نیمه ابزی
semiactive نیمه فعال
semi trailer نیمه یدک
semihard نیمه سخت
semi official نیمه رسمی
second half نیمه دوم
half-timbered نیمه چوبی
semi-conscious نیمه هشیار
semiarboreal نیمه درختی
subovate نیمه بیضی
semi independent نیمه مستقل
semi conductor نیمه هادی
semicivilized نیمه متمدن
semicinductor نیمه رسانا
subacute نیمه حاد
semicinductor نیمه هادی
semiautomatic نیمه خودکار
semiarid نیمه خشک
subadult نیمه بالغ
subarid نیمه خشک
subfossil نیمه سنگواره
quasi convex نیمه محدب
quasi concave نیمه مقعر
quasi commercial نیمه بازرگانی
aileron نیمه سنتوری
nocturn عبادت نیمه شب
aileron نیمه لچکی
dwarf wall دیوار نیمه
half-bat آجر نیمه
midyear نیمه سال
half-column نیمه ستون
midwatch پاس نیمه شب
semi skilled نیمه ماهر
underemployed نیمه کار
sub-tropical نیمه حاره
partial fixing نیمه گیرداری
quasi public نیمه عمومی
quasi public نیمه دولتی
quasi private نیمه خصوصی
semi-conscious نیمه بیهوش
preconscious نیمه هشیار
semi-conscious در حال نیمه غش
semi-final نیمه نهایی
partially sighted نیمه بینا
partially hearing نیمه شنوا
semi-precious نیمه بهادار
semi-precious نیمه گرانبها
megrim درد نیمه سر
semiliquid نیمه مایع
semipermeable نیمه تراوا
semifixed نیمه ثابت
semiprivate نیمه خصوصی
semipro نیمه حرفهای
semipublic نیمه همگانی
semireligious نیمه مذهبی
semirigid نیمه سخت
semilate نیمه دیررس
semiskilled نیمه ماهر
semisolid نیمه جامد
semipermanent نیمه جاودان
semiparasitic نیمه انگلی
semifluid نیمه ابکی
semilog نیمه لگاریتمی
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semilustrous نیمه درخشنده
semimobile نیمه متحرک
semihard نیمه محکم
semiopaque نیمه شفاف
semigloss نیمه شفاف
semiopaque نیمه کدر
semigloss نیمه درخشان
semiofficial نیمه رسمی
semiformal نیمه رسمی
semisynthetic نیمه مصنوعی
semisynthetic نیمه ترکیبی
semiconscious نیمه بیهوش
semitropic نیمه گرمسیری
semiconscious نیمه اگاه
semiconscious نیمه هوشیار
semicolonialism نیمه مستعمراتی
semicolonial نیمه مستعمره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com