Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
to stand sentinel	نگهبان گذاشتن در
Other Matches
lay off <idiom>	به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
lids	کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom>	اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid	کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
To leave behinde.	جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
watch dog	سگ نگهبان
keeper	نگهبان
watchmen	نگهبان
watch man	نگهبان
body guard	نگهبان
conservator	نگهبان
custodier	نگهبان
custos	نگهبان
guardsmen	نگهبان
guardsman	نگهبان
on guard	نگهبان
keepers	نگهبان
watchman	نگهبان
enntinel	نگهبان
look out	نگهبان
out post	نگهبان
chasers	نگهبان
chaser	نگهبان
inspectors	نگهبان
inspector	نگهبان
sentinels	نگهبان
sentinel	نگهبان
life guard	نگهبان
left half back	نگهبان چپ
custodians	نگهبان
guards	نگهبان
guarding	نگهبان
guard	نگهبان
sentry	نگهبان
sentries	نگهبان
custodian	نگهبان
escorts	نگهبان
watchdogs	سگ نگهبان
wardens	نگهبان
watches	نگهبان
watchdog	سگ نگهبان
watched	نگهبان
escorted	نگهبان
K9 [canine]	سگ نگهبان
watching	نگهبان
escorting	نگهبان
police dog	سگ نگهبان
escort	نگهبان
ward	نگهبان
wards	نگهبان
guard dog	سگ نگهبان
duty	نگهبان
guardian	نگهبان
warden	نگهبان
custodial	نگهبان
lifeguards	نگهبان
lifeguard	نگهبان
gallant	نگهبان
watch	نگهبان
guardians	نگهبان
churchman	نگهبان کلیسا
right half back	نگهبان راست
guardian council	شورای نگهبان
wardens	نافر نگهبان
guardian angel	فرشته نگهبان
warden	نافر نگهبان
guard post	پایه نگهبان
officer of the watch	افسر نگهبان
sergeant of the guard	گروهبان نگهبان
watch officer	افسر نگهبان
radio guard	نگهبان بی سیم
bailiffs	نگهبان دژ سلطنتی
relief of sentry	عوض نگهبان
churchmen	نگهبان کلیسا
guard signal	علامت نگهبان
covers	نگهبان بگوش
memory guard	نگهبان حافظه
port watch	نگهبان بندر
interior guard	نگهبان داخلی
coverings	نگهبان بگوش
bailiff	نگهبان دژ سلطنتی
officer of the day	افسر نگهبان
cover	نگهبان بگوش
trick	سکانی نگهبان
copies	نگهبان مخابراتی
beach patrol	نگهبان اسکله
copy	نگهبان مخابراتی
watchdog	سگ پاسبان نگهبان
boat gang	نگهبان قایق
copying	نگهبان مخابراتی
tricked	سکانی نگهبان
curators	نگهبان متصدی
curing membrane	پوسته نگهبان
curator	نگهبان متصدی
beach patrol	نگهبان ساحلی
air sentinel	نگهبان هوایی
guard band	باند نگهبان
copied	نگهبان مخابراتی
watchdogs	سگ پاسبان نگهبان
anchor watch	نگهبان لنگر
arcturus	نگهبان شمال
gangway staff	نگهبان پله
flag guard	نگهبان پرچم
factionary	نگهبان قراول
tricking	سکانی نگهبان
to leave someone in the lurch	کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
cryptoguard	نگهبان اطاق رمز
attendants	همراه نگهبان کشیک
service officer	افسر ارشد نگهبان
am i the keep of my brother?	ایامن نگهبان برادرخودهستم
warders	نگهبان دروازه یا قصر
warder	نگهبان دروازه یا قصر
armorer	نگهبان اسلحه زراد
Beefeater	نگهبان برج لندن
Beefeaters	نگهبان برج لندن
air controlman	نگهبان کنترل هوایی
rangeguard	نگهبان میدان تیر
earth retaining wall	دیوار نگهبان خاک
duty officer	افسر نگهبان ستاد
sentry boxes	سایبان چوبی نگهبان
sentry box	سایبان چوبی نگهبان
guardsman	سرباز هنگ نگهبان
attendant	همراه نگهبان کشیک
wardress	نگهبان و محافظ زن در زندان
watch dog	ناو نگهبان ناوگان
time orderly	نگهبان اعلام ساعت
guardsmen	سرباز هنگ نگهبان
to relieve guard	نگهبان راعوض کردن
rangeguard	نگهبان قرق میدان تیر
chaperones	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperon	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
curatorial	نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
officer of the deck	افسر نگهبان عرشه ناو
posted	گماردن نگهبان قرار دادن
post	گماردن نگهبان قرار دادن
watchdog	نگهبانی دادن نگهبان بودن
sounding patrol	نگهبان عمق سنج ناو
chaperons	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
posts	گماردن نگهبان قرار دادن
chaperone	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
post-	گماردن نگهبان قرار دادن
watchdogs	نگهبانی دادن نگهبان بودن
sentry box	سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
watch fire	اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
cover	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
dog watch	پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
sentry boxes	سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
raid clerk	نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
guardship	ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
radio guard	نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
air sentinel	گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
arcturus	نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
anchor watch	گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
letting	گذاشتن
apostrophize	گذاشتن
let	گذاشتن
lets	گذاشتن
to run in	تو گذاشتن
question answer	در صف گذاشتن
place	گذاشتن
places	گذاشتن
placing	گذاشتن
putting	گذاشتن
mislaid	جا گذاشتن
getting on in years	پا به سن گذاشتن
leave	گذاشتن
placements	گذاشتن
placement	گذاشتن
To be gettingh on in years.	پا به سن گذاشتن
mislay	جا گذاشتن
mislays	جا گذاشتن
go on <idiom>	گذاشتن
load	گذاشتن
loads	گذاشتن
infiltrating	گذاشتن
infiltrates	گذاشتن
infiltrated	گذاشتن
mislaying	جا گذاشتن
infiltrate	گذاشتن
leaving	گذاشتن
to trample on	گذاشتن
to take in	تو گذاشتن
teasing	سر به سر گذاشتن
to pickle a rod for	گذاشتن
inculcating	پا گذاشتن
inculcate	پا گذاشتن
inculcated	پا گذاشتن
misplace	جا گذاشتن
inculcates	پا گذاشتن
to lay it on with a trowel	گذاشتن
ti turn in	تو گذاشتن
put	گذاشتن
lay	گذاشتن
take in	تو گذاشتن
lays	گذاشتن
run home	جا گذاشتن
puts	گذاشتن
suspend	مسکوت گذاشتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com