Dictiornary-Farsi | نگهداری در انبار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
warehousing	نگهداری در انبار


Search result with all words

caged storage	قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
cycle stock	موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
Other Matches

corrective maintenance	نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
stockpiling	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump	انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiled	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
maintenance	تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
field storage	انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage	انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space	فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
custodial record	پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
safe guard	نگهداری
keeping	نگهداری
preservation	نگهداری
protection	نگهداری
landing, storage, delivery	نگهداری
guarding subsidy	حق نگهداری
internment	نگهداری
guardianship	نگهداری
detainer	نگهداری
sustenance	نگهداری
safe keeping	نگهداری
detention	نگهداری
detentions	نگهداری
retention	نگهداری
upkeep	نگهداری
retinues	نگهداری
holding	نگهداری
storage	نگهداری
conservation	نگهداری
custody	نگهداری
maintenance	نگهداری
retinue	نگهداری
sustentation	نگهداری
sustention	نگهداری
care of supplies	نگهداری اماد
categories of maintenance	طبقات نگهداری
categories of maintenance	انواع نگهداری
tends	نگهداری کردن از
depot maintenance	نگهداری دپویی
keep	نگهداری کردن
hold	ایست نگهداری
depot maintenance	نگهداری امادگاهی
holds	ایست نگهداری
deffered maintenance	نگهداری مخصوص
tend	نگهداری کردن از
tended	نگهداری کردن از
keep track of <idiom>	نگهداری یاداشت
tending	نگهداری کردن از
to take keep	نگهداری کردن
interlude	نگهداری مقدماتی
conserve	نگهداری کردن
conserved	نگهداری کردن
tenure	نگهداری اشغال
category	طبقه نگهداری
conserves	نگهداری کردن
conserving	نگهداری کردن
maintenance	تعمیر و نگهداری
interludes	نگهداری مقدماتی
safeguard	نگهداری کردن
safeguarded	نگهداری کردن
manage	نگهداری کردن
maintain	نگهداری کردن
support	نگهداری کردن
account	نگهداری حسابها
safeguards	نگهداری کردن
safeguarding	نگهداری کردن
maintenance	نگهداری و تعمیر
tenability	قابلیت نگهداری
cares	نگهداری موافبت
maintrain	نگهداری کردن
maintenance support	پشتیبانی نگهداری
maintenance status	وضعیت نگهداری
cared	نگهداری موافبت
maintain	نگهداری کردن
maintenance period	دوره نگهداری
maintenance functions	کارکردهای نگهداری
LSD	نگهداری تحویل
organizational maintenance	نگهداری سازمانی
keeps	نگهداری کردن
the keeping of a festival	نگهداری عید
upkeep	نگهداری کردن
retentivity	قدرت نگهداری
record keeping	نگهداری سوابق
program maintenance	نگهداری برنامه
preventive maintenance	نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance	نگهداری پیشگیری
preventive maintenance	نگهداری حفافتی
maintenance cost	ارزش نگهداری
maintenance cost	هزینه نگهداری
care	نگهداری موافبت
to maintain one's family	نگهداری کردن
field maintenance	نگهداری در صحرا
restraint	نگهداری خودداری
granfather file	نگهداری می شوند
restraints	نگهداری خودداری
field maintenance	نگهداری صحرایی
field capacity	فرفیت نگهداری
maturing	نگهداری بتن
energy preservation	نگهداری انرژی
holding costs	مخارج نگهداری
to maintain a road	نگهداری کردن
holding time	زمان نگهداری
holding capacity	فرفیت نگهداری
maintained	نگهداری کردن
levels of maintenance	ردههای نگهداری
maintains	نگهداری کردن
gasholder	محل نگهداری بنزین
upkeep	هزینه نگهداری و تعمیر
upkeep	هزینه نگهداری وتعمیر
remote servicing	نگهداری از راه دور
mewing	دراصطبل نگهداری کردن
mewed	دراصطبل نگهداری کردن
support	تایید کردن نگهداری
mew	دراصطبل نگهداری کردن
membrane curing	نگهداری غشایی بتن
maintenance work	کار تعمیر و نگهداری
poor law	قانون نگهداری از تهیدستان
remote maintenance	نگهداری از راه دور
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
gurantee period	دوره نگهداری تاسیسات
schedule maintenance	نگهداری زمانبندی شده
hold something back <idiom>	نگهداری اطلاعات از کسی
entertainable	قابل پذیرائی و یا نگهداری
ammunition depot	محل نگهداری مهمات
baby farm	محل نگهداری کودکان
bestride	نگهداری ودفاع کردن از
management	اجرا و نگهداری شبکه
managements	اجرا و نگهداری شبکه
keep time <idiom>	نگهداری میزان و وزن
depositery	محل نگهداری سپرده
maintenance routine	روال تعمیر و نگهداری
gasholders	محل نگهداری بنزین
maintenance	نگهداری از تاسیسات یاساختمان
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
software maintenance	نگهداری نرم افزار
to bear up	نا امیدنشدن نگهداری کردن
power of reservation	حق نگهداری وذخیره کردن
moist curing	نگهداری مرطوب بتن
patronized	نگهداری کردن مشتری شدن
stickboy	متصدی نگهداری چوبهای هاکی
bee-keeper	متصدی نگهداری از زنبور عسل
administrator	تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrators	تنظیم و نگهداری شبکه دارد
maintenance shop	کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
confessio	[محل نگهداری جسد شهید]
fit call	رده یکم تعمیر و نگهداری
tape library	اتاق مخصوص نگهداری نوار
hold at disposal	در اختیار دیگری نگهداری کردن
to have custody of	نگهداری یا امانت داری کردن از
carry over <idiom>	برای بعد نگهداری کردن
columbarium	جای نگهداری خاکستر مردگان
warren	محل نگهداری حیوانات وحشی
patronizes	نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard [against]	نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
preventive	ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
administrative crypto account	نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
remote maintenance	تعمیر و نگهداری از راه دور
warrens	محل نگهداری حیوانات وحشی
accountable supply distribution activity	سازمان نگهداری سوابق امادی
patronised	نگهداری کردن مشتری شدن
remote servicing	تعمیر و نگهداری از راه دور
accountable depot	مرکز نگهداری سوابق حسابداری
patronises	نگهداری کردن مشتری شدن
patronize	نگهداری کردن مشتری شدن
bee-keepers	متصدی نگهداری از زنبور عسل
customers	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
serviced	بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service	بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
customer	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
garners	انبار
storage	انبار
store	انبار
sluice	انبار
stockroom	انبار
stockrooms	انبار
barn	انبار
cistern	اب انبار
cisterns	اب انبار
sluices	انبار
sluiced	انبار
barns	انبار
tower silo	انبار
water storage tank	اب انبار
rooms	انبار
storeroom	انبار
store-rooms	انبار
storage tank	انبار
storage bunker	انبار
store-room	انبار
reservedness	اب انبار
reservedness	انبار
store room	انبار
stock room	انبار
seraglio	انبار