English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
felt need نیاز هشیار
Other Matches
vigilante هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
vigilantes هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
conscious هشیار
on guard هشیار
LUT مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
soberly ادم هشیار
subconsciously نیمه هشیار
wary با ملاحظه هشیار
wide awake هشیار اگاه
subconscious نیمه هشیار
wide-awake هشیار اگاه
semi-conscious نیمه هشیار
preconscious نیمه هشیار
sober ادم هشیار
subception ادراک نیمه هشیار
wakeful هشیار گوش بزنگ
alert اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerted اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerts اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
What soberness conceals drunkenness reveals. <proverb> آنچه هشیار پنهان مى کند,بوقت مستى همه بر ملا کند .
needing نیاز
self sufficing بی نیاز
needed نیاز
self-sufficient بی نیاز
need نیاز
needless بی نیاز
requirement نیاز
need نیاز
demand نیاز
want نیاز
requirement نیاز
demands نیاز
demanded نیاز
demand نیاز
self contained برون بی نیاز
quasi need شبه نیاز
self-explanatory بی نیاز از توصیف
self explaining بی نیاز از توصیف
social need نیاز اجتماعی
structural requirement نیاز استاتیکی
necessity نیاز نیازمندی
urgency of need ضرورت نیاز
succorance need نیاز مهرطلبی
requirement مورد نیاز
construction need نیاز سازندگی
cognizance need نیاز شناخت
agamic بی نیاز ازتخم نر
manifest need نیاز اشکار
need gratification ارضای نیاز
prerequisite پیش نیاز
affiliation need نیاز پیوندجویی
n achievement نیاز پیشرفت
capital requirement نیاز سرمایه
nurturance need نیاز مهرورزی
self-evident بی نیاز از اثبات
n affiliation نیاز پیوندجویی
prerequisites پیش نیاز
achievement need نیاز پیشرفت
self explanatory بی نیاز از توصیف
wanted نقصان نیاز
demands نیاز احتیاج
demanded نیاز احتیاج
demand نیاز احتیاج
sweet nothings راز و نیاز
want نقصان نیاز
criminal court راز و نیاز کردن
obviating رفع نیاز کردن
obviates رفع نیاز کردن
obviated رفع نیاز کردن
obviate رفع نیاز کردن
custom ROM مین نیاز مشتری
reserve requirements ذخائر مورد نیاز
need press theory نظریه نیاز- فشار
defendance need نیاز خویشتن پایی
floor space occupied فضای مورد نیاز
deference need نیاز دنباله روی
lime requirement اهک مورد نیاز
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
self sufficient مستغنی بی نیاز از غیر
demand processing پردازش بر اساس نیاز
c.o.d نیاز شیمیایی به اکسیژن
dominance need نیاز سلطه گری
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
netblock ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
iam in bad بسیار نیاز مند هشتم
common goods کالای مورد نیاز عموم
combat essential مورد نیاز حتمی رزمی
notation و دیگر نیاز به کروشه نیست
b.o.d نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
bank capital requirement سرمایه مورد نیاز بانک
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
overproduce بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
post free بدون نیاز به تمبر زدن
requires نیاز داشتن لازم بودن
requirements آنچه مورد نیاز است
required نیاز داشتن لازم بودن
require نیاز داشتن لازم بودن
requiring نیاز داشتن لازم بودن
notations و دیگر نیاز به کروشه نیست
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
postfix و نیاز به کروشه را از بین می برد.
addressing بدون نیاز به موارد خاص
completing آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supply تامین چیزی که مورد نیاز است .
completes آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
complete آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supplying تامین چیزی که مورد نیاز است .
shorter بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shortest بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short بدون نیاز به حمل کننده مسیر
supplied تامین چیزی که مورد نیاز است .
customer ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
specifies بیان واضح آنچه نیاز است
paralleling اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled اگر به توجه نیاز داشته باشند
You are needed . They need you . وجود شما مورد نیاز است
parallel اگر به توجه نیاز داشته باشند
specifying بیان واضح آنچه نیاز است
To leave someone in the lurch . کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
materials requirements planning برنامه ریزی مواد مورد نیاز
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
customers ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
specify بیان واضح آنچه نیاز است
dynamic بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
buffer بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
dynamically بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
real time داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
demands یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demanded یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
discard خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
operation دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
These statistics speak for themselves. این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
attention سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
attentions سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
discarded خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
elastic buffer اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
discards خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
customised بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
storage حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
hog برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
public information اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
customises بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
static حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
automatic آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatics آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
customizing بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
logical گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
auto خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
cpu کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
Gun laws need to be revisited. قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
We'll need 10 years at a [the] minimum. ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
autos خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
end item وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
overlays و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
standalone که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
thin روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
Funstionalism [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
overlay و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
interrupts سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupting سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupt سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
thins روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
overlaying و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
multiplex روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
processes نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
dynamically حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
free issue system سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com