English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
market forces نیروهای بازار
Search result with all words
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Other Matches
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
military services نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fair بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer بازار مکاره هفته بازار عادلانه
demarkation line خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
market failure شکست بازار نارسائی بازار
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
market value در بازار قیمت بازار
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
combat forces نیروهای رزمی
enemy forces نیروهای دشمن
political forces نیروهای سیاسی
blue forces نیروهای ابی
services نیروهای مسلح
forces of production نیروهای تولید
battalions نیروهای ارتشی
friendly forces نیروهای خودی
battalion نیروهای ارتشی
nuclear forces نیروهای هستهای
differential forces نیروهای دیفرانسیلی
army forces نیروهای زمینی
army of occupation نیروهای اشغالی
blue forces نیروهای خودی
screening forces نیروهای پاسیور
component forces نیروهای مولفه
combined forces نیروهای مرکب
services نیروهای سه گانه
irregular نیروهای نامنطم
opposing forces نیروهای متخاصم
lateral forces نیروهای عرضی
frontalier نیروهای مرزی
ground forces نیروهای زمینی
garrison forces نیروهای پادگانی
irregular forces نیروهای نامنطم
naval forces نیروهای دریایی
irregular forces نیروهای چریکی
armed forces نیروهای مسلح
tactical reserve نیروهای احتیاط تاکتیکی
landing forces نیروهای پیاده شونده
assigned forces نیروهای زیر امر
paramilitaries نیروهای شبه نظامی
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
fundamental forces نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental interactions نیروهای بنیادی [فیزیک]
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
nato forces نیروهای پیمان ناتو
paramilitary نیروهای شبه نظامی
van der waals forces نیروهای وان در والس
actions اشغال نیروهای جنگی
action اشغال نیروهای جنگی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
castrum [کمپ نیروهای رومی]
reserve mobilization بسیج نیروهای احتیاط
dipole dipole forces نیروهای دو قطبی- دوقطبی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
restraining forces نیروهای مهار کننده
opposing forces نیروهای درگیر نبرد
joint مشترک بین نیروهای مسلح
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
international date line خط تقسیم نیروهای بین المللی
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
residual force نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
operating force نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
sum of all external forces حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
opposing مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
orange forces علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
m day force نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
counter vailing power تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
joint exercise تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
diffraction loading منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
center of thrust امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
service element عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
to rally scattered troops جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
monroe effect اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
markets بازار
marketed بازار
the mareet was weak بازار
shopping center بازار
market place بازار
mart بازار
market بازار
agora بازار
cloth-hall بازار
bazaar بازار
bazaars بازار
market places بازار
trone بازار
historical cost قیمت بازار
free market بازار ازاد
open market بازار باز
gold market بازار طلا
free markets بازار ازاد
slump کسادی بازار
oil market بازار نفت
Common Market بازار مشترک
open market بازار ازاد
tenors بازار سلف
slumped کسادی بازار
slumping کسادی بازار
labor market بازار کار
slumps کسادی بازار
imperfect market بازار ناقص
competitions بازار ازاد
tenor بازار سلف
loan market بازار وام
market appraisal سنجش بازار
market overt بازار اشکار
marketplace بازار گاه
market penetration نفوذ به بازار
market price قیمت بازار
market prices قیمتهای بازار
market value قیمت بازار
market survey بررسی بازار
market risk خطر بازار
market segmentation تقسیم بازار
market segmentation تجزیه بازار
market share سهم بازار
market structure ساخت بازار
market structure بنیان بازار
market system نظام بازار
market trends روندهای بازار
market trust بازار انحصاری
market oriented در جهت بازار
market opportunity فرصت بازار
market mechanism مکانیسم بازار
market demand تقاضای بازار
market equilibrium تعادل بازار
market review بررسی بازار
financial market بازار مالی
market freedom ازادی بازار
market functions وفائف بازار
mart بازار مالی
market imperfection نقص بازار
narrow market بازار محدود
gluts پر کردن بازار
market leader پیشقدم در بازار
market leader پیشرو بازار
market failure ناتوانی بازار
widening of market گسترش بازار
supermarket ابر بازار
the market is dull بازار کساداست
bearish market بازار رو به افول
bourse بازار سهام
brand leader پیشرو در بازار
bullion market بازار شمش
bullish market بازار احتکاری
bullish market بازار رو به رونق
buyer's market بازار خرید
buyers market بازار خرید
capital market بازار سرمایه
spot market بازار نقدی
commodity market بازار کالا
sharing the market تقسیم بازار
supermarkets ابر بازار
money market بازار پول
EEC بازار مشترک
wage market بازار دستمزد
emporia بازار بزرگ
emporium بازار بزرگ
emporiums بازار بزرگ
black market بازار سیاه
black markets بازار سیاه
aggregate market demand تقاضای کل بازار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com