Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
forces of production
نیروهای تولید
Search result with all words
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Other Matches
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
armed forces
نیروهای مسلح
screening forces
نیروهای پاسیور
army of occupation
نیروهای اشغالی
combined forces
نیروهای مرکب
blue forces
نیروهای خودی
combat forces
نیروهای رزمی
blue forces
نیروهای ابی
political forces
نیروهای سیاسی
opposing forces
نیروهای متخاصم
irregular
نیروهای نامنطم
frontalier
نیروهای مرزی
garrison forces
نیروهای پادگانی
ground forces
نیروهای زمینی
services
نیروهای مسلح
irregular forces
نیروهای نامنطم
irregular forces
نیروهای چریکی
friendly forces
نیروهای خودی
naval forces
نیروهای دریایی
component forces
نیروهای مولفه
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
services
نیروهای سه گانه
enemy forces
نیروهای دشمن
lateral forces
نیروهای عرضی
nuclear forces
نیروهای هستهای
market forces
نیروهای بازار
battalions
نیروهای ارتشی
army forces
نیروهای زمینی
battalion
نیروهای ارتشی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
paramilitaries
نیروهای شبه نظامی
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
action
اشغال نیروهای جنگی
van der waals forces
نیروهای وان در والس
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental interactions
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
actions
اشغال نیروهای جنگی
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
landing forces
نیروهای پیاده شونده
restraining forces
نیروهای مهار کننده
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
assigned forces
نیروهای زیر امر
paramilitary
نیروهای شبه نظامی
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
castrum
[کمپ نیروهای رومی]
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
international date line
خط تقسیم نیروهای بین المللی
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
residual force
نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
counter vailing power
تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
m day force
نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
joint exercise
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
opposing
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
operating force
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
diffraction loading
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
to rally scattered troops
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
service element
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
joint operations
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
national infrastructure
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
jan grid
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
undamped
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
sagging
تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
contra rotating
دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
pure bending
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
army forces
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
aggregate output
تولید کل
product
تولید
generations
تولید
generation
تولید
genesis
تولید
products
تولید
output
تولید
production
تولید
outputs
تولید
productions
تولید
assembly
تولید
articulation
تولید
total product
تولید کل
progeniture
تولید
production technique
فن تولید
production rule
تولید
turn out
تولید
manufacture
تولید
manufactured
تولید
manufactures
تولید
total output
تولید کل
fabrication
تولید
production lines
خط تولید
production line
خط تولید
assembly line
خط تولید
assembly lines
خط تولید
low productivity
تولید کم
rate of output
نرخ تولید
reproductivity
استعداد تولید
production gap
شکاف تولید
suppuration
تولید جراحت
surplus production
تولید اضافی
surplus production
مازاد تولید
surplus production
فزونی تولید
pyogenesis
تولید چرک
system generation
تولید سیستم
the procreative instinct
غریزه تولید
aggregate production function
تابع تولید کل
scale of production
مقیاس تولید
report generation
تولید گزارش
average product
تولید متوسط
overproduction
اضافه تولید
progenitive
تولید کننده
carcinogenesis
تولید سرطان
capital intensive technique
فن تولید سرمایه بر
chymification
تولید کیموس
production time
زمان تولید
calorification
تولید حرارت
chylification
تولید کیلوس
bring forward
تولید کردن
branches of production
رشتههای تولید
branches of production
شاخههای تولید
rate of output
میزان تولید
regeneracy
تولید مجدد
begat
تولید کردن
relations of production
رابطه تولید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com