Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
English
Persian
blue forces
نیروهای خودی
friendly forces
نیروهای خودی
Search result with all words
blue commander
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
Other Matches
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
friendliest
خودی
friendlies
خودی
friendlier
خودی
friendly
خودی
friendliest
نیروی خودی
friendly
نیروی خودی
self directed
پیش خودی
friendlies
نیروی خودی
friendlier
نیروی خودی
familiar
مانوس خودی
upcourt
سبد خودی
own goals
گل به دروازه خودی
relative
خودی نسبی
we group
گروه خودی
in group
گروه خودی
spontaneous
خود به خودی
homeling
بازیگر خودی
internal heating
گرمایش خودی
friendly state
کشور خودی
insider
خودی خودمانی
insiders
خودی خودمانی
homes
زمین خودی
home
زمین خودی
own goal
گل به دروازه خودی
spontaneity
خود به خودی
chicks
هواپیمای خودی
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
irregular forces
نیروهای چریکی
enemy forces
نیروهای دشمن
irregular forces
نیروهای نامنطم
opposing forces
نیروهای متخاصم
forces of production
نیروهای تولید
services
نیروهای سه گانه
frontalier
نیروهای مرزی
garrison forces
نیروهای پادگانی
naval forces
نیروهای دریایی
nuclear forces
نیروهای هستهای
armed forces
نیروهای مسلح
irregular
نیروهای نامنطم
services
نیروهای مسلح
ground forces
نیروهای زمینی
battalions
نیروهای ارتشی
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
lateral forces
نیروهای عرضی
army of occupation
نیروهای اشغالی
political forces
نیروهای سیاسی
blue forces
نیروهای ابی
combat forces
نیروهای رزمی
battalion
نیروهای ارتشی
combined forces
نیروهای مرکب
market forces
نیروهای بازار
army forces
نیروهای زمینی
component forces
نیروهای مولفه
screening forces
نیروهای پاسیور
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
restraining forces
نیروهای مهار کننده
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
landing forces
نیروهای پیاده شونده
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
castrum
[کمپ نیروهای رومی]
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
paramilitary
نیروهای شبه نظامی
paramilitaries
نیروهای شبه نظامی
actions
اشغال نیروهای جنگی
action
اشغال نیروهای جنگی
fundamental interactions
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
assigned forces
نیروهای زیر امر
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
van der waals forces
نیروهای وان در والس
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
international date line
خط تقسیم نیروهای بین المللی
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
residual force
نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
opposing
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
joint exercise
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
m day force
نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
diffraction loading
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
operating force
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
counter vailing power
تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
joint operations
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
to rally scattered troops
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
service element
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
monroe effect
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
national infrastructure
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
jan grid
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
touchdowns
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdown
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
undamped
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
sagging
تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contra rotating
دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
pure bending
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
army forces
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
orientation forces
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com