Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
Other Matches
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
partisans
چریک
guerrilla
چریک
partisan
چریک
guerrillas
چریک
guerillas
چریک
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
counter vailing power
تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
operating force
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
favourite or vor
ویژه مخصوص
special operations
عملیات مخصوص یا ویژه
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
sagging
تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
special character
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
characteristic
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically
آنچه مخصوص یا ویژه است
commando
افراد نیروی مخصوص
commandos
افراد نیروی مخصوص
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
chemisorption
پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
demarkation line
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
screening forces
نیروهای پاسیور
naval forces
نیروهای دریایی
combat forces
نیروهای رزمی
blue forces
نیروهای ابی
lateral forces
نیروهای عرضی
friendly forces
نیروهای خودی
frontalier
نیروهای مرزی
battalion
نیروهای ارتشی
blue forces
نیروهای خودی
garrison forces
نیروهای پادگانی
battalions
نیروهای ارتشی
forces of production
نیروهای تولید
irregular forces
نیروهای نامنطم
services
نیروهای سه گانه
services
نیروهای مسلح
irregular
نیروهای نامنطم
army of occupation
نیروهای اشغالی
opposing forces
نیروهای متخاصم
market forces
نیروهای بازار
enemy forces
نیروهای دشمن
political forces
نیروهای سیاسی
component forces
نیروهای مولفه
irregular forces
نیروهای چریکی
nuclear forces
نیروهای هستهای
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
combined forces
نیروهای مرکب
armed forces
نیروهای مسلح
ground forces
نیروهای زمینی
army forces
نیروهای زمینی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
fundamental interactions
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
paramilitaries
نیروهای شبه نظامی
castrum
[کمپ نیروهای رومی]
paramilitary
نیروهای شبه نظامی
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
van der waals forces
نیروهای وان در والس
landing forces
نیروهای پیاده شونده
actions
اشغال نیروهای جنگی
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
action
اشغال نیروهای جنگی
assigned forces
نیروهای زیر امر
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
restraining forces
نیروهای مهار کننده
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
residual force
نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
international date line
خط تقسیم نیروهای بین المللی
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
joint exercise
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
diffraction loading
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
opposing
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
m day force
نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
to rally scattered troops
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
joint operations
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
service element
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
monroe effect
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
national infrastructure
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
jan grid
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
undamped
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
contra rotating
دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
pure bending
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
priviege
حق ویژه
expert
ویژه گر
privilege
حق ویژه
extra special
ویژه
idiocrasy
ویژه
experts
ویژه گر
particulars
ویژه
particular
ویژه
specially
ویژه
adhoc
ویژه
nett
ویژه
nets
ویژه
net
ویژه
special
<adj.>
ویژه
special character
ویژه
extra
<adj.>
ویژه
paticular
ویژه
specialists
ویژه گر
specific
ویژه
prerogatives
حق ویژه
expressing
ویژه
expresses
ویژه
specifics
ویژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com