Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
restraining forces
نیروهای مهار کننده
Other Matches
gripping jaw
فک مهار کننده
clamping fixture
گیره مهار کننده
clamping sleeve
مفصل مهار کننده
clamping jaw
فکهای مهار کننده گیره
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
naval forces
نیروهای دریایی
political forces
نیروهای سیاسی
services
نیروهای سه گانه
forces of production
نیروهای تولید
irregular forces
نیروهای چریکی
combat forces
نیروهای رزمی
garrison forces
نیروهای پادگانی
nuclear forces
نیروهای هستهای
combined forces
نیروهای مرکب
services
نیروهای مسلح
ground forces
نیروهای زمینی
frontalier
نیروهای مرزی
irregular
نیروهای نامنطم
component forces
نیروهای مولفه
friendly forces
نیروهای خودی
blue forces
نیروهای خودی
blue forces
نیروهای ابی
enemy forces
نیروهای دشمن
army forces
نیروهای زمینی
irregular forces
نیروهای نامنطم
lateral forces
نیروهای عرضی
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
army of occupation
نیروهای اشغالی
opposing forces
نیروهای متخاصم
battalions
نیروهای ارتشی
battalion
نیروهای ارتشی
market forces
نیروهای بازار
armed forces
نیروهای مسلح
screening forces
نیروهای پاسیور
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
fundamental interactions
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
van der waals forces
نیروهای وان در والس
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
actions
اشغال نیروهای جنگی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
action
اشغال نیروهای جنگی
paramilitaries
نیروهای شبه نظامی
paramilitary
نیروهای شبه نظامی
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
castrum
[کمپ نیروهای رومی]
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
landing forces
نیروهای پیاده شونده
assigned forces
نیروهای زیر امر
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
residual force
نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
international date line
خط تقسیم نیروهای بین المللی
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
braced
مهار
spanning
مهار
anchorage
مهار
anchoring
مهار
guy
مهار
chucking
مهار
bond
مهار
chainage
مهار
anchors
مهار
halter
مهار
halters
مهار
brace
مهار
anchor
مهار
controls
مهار
unbridle
بی مهار
restraints
مهار
restraint
مهار
guys
مهار
frenum
مهار
guide rope
مهار
belaying pin
مهار
anchorages
مهار
make fast
مهار
span
مهار
spanned
مهار
bearing rein
مهار
spans
مهار
control
مهار
controlling
مهار
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
opposing
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
diffraction loading
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
operating force
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
m day force
نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
counter vailing power
تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
joint exercise
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
clamping
مهار کردن
stay
تکیه مهار
clamped
مهار کردن
clamp
مهار کردن
prony brake
مهار پرونی
foot trap
مهار توپ با کف پا
holdfast
مهار گیر
anchor rod
میل مهار
restrained
مهار شده
guy wire
سیم مهار
anchor pole
دیرک مهار
wiring harness
مهار سیم
mooring swivel
مدور مهار
knee-brace
مهار زانویی
bollard
تیر مهار
angle-tie
مهار گوشه
angle-tie
مهار قطری
bollards
میله مهار
knee brace
مهار زانوئی
martingale
مهار جلو
mooring buoy
بویه مهار
mooring line
سیم مهار
mooring pendant
سیم مهار
mooring rope
طناب مهار
clamps
مهار کردن
bollard
میله مهار
bridles
زنجیر مهار
sag rod
مهار عرضی
sagrod
مهار عرضی
ball control
مهار توپ
bridling
زنجیر مهار
stayband
حلقه مهار
span wire
سیم مهار
chucking
مهار کردن
bridling
مهار ناو
mooring ring
حلقه مهار
tractable
سست مهار
bridle
مهار ناو
bridle
زنجیر مهار
bridled
مهار ناو
bridled
زنجیر مهار
bridles
مهار ناو
stayed
تکیه مهار
drogue
مهار چتری
topping lift
مهار بالایی
tie rod
میل مهار
uncontrolled
مهار نشده
raker
تیر مهار
chuck
مهار کردن
tawie
سست مهار
controlled
مهار شده
chucked
مهار کردن
daedman
مهار وزنی
chucks
مهار کردن
arresting sheave
پل مهار هواپیما
electrical shant
مهار برقی
cross brace
مهار عرضی
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
joint operations
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
to rally scattered troops
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
service element
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
moorage
محل مهار کشتی
restraining
نگهداشتن مهار کردن
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
restrain
نگهداشتن مهار کردن
mooring line
طناب مهار مین
restrains
نگهداشتن مهار کردن
clamp
مهار گیره عقربک
clamped
مهار گیره عقربک
escalating
از مهار خارج شدن
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
clamping
مهار گیره عقربک
mooring swivel
خودگر مهار مین
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
chucking automatic
مهار کردن خودکار
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com