English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
Other Matches
fire coordination line خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
offset رقم متعادل کننده متعادل کردن
offsetting رقم متعادل کننده متعادل کردن
military services نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
equilibrate متعادل کردن متعادل شدن
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
equilibrant متعادل
balanced متعادل
level-headed متعادل
dominant متعادل
even-tempered متعادل
balancing متعادل کردن
rounded <adj.> کامل و متعادل
regulator متعادل کننده
ballast concrete بتن متعادل
regulators متعادل کننده
ballast concrete بتن متعادل
historical cost قیمت متعادل
balanced circuit مدار متعادل
equilibrant نیروی متعادل
compensator متعادل کننده
equilibrium drawdown افت متعادل
coequal متعادل ومتساوی
equilibrium flow جریان متعادل
equilibration متعادل کردن
be in ballast متعادل بودن
baling press پرس متعادل
balancer متعادل کننده
balanced system سیستم متعادل
balanced state حالت متعادل
balanced rudder سکان متعادل
corrector متعادل کننده
stabilisers متعادل کننده
bales متعادل کردن
bale متعادل کردن
counterbalances متعادل کردن
counterbalanced متعادل کردن
counterbalance متعادل کردن
lopsided غیر متعادل
offset وزنه متعادل
soaking تابش متعادل
moderate speed سرعت متعادل
balances متعادل کردن
stabilizer متعادل کننده
balanced armature unit جوشن متعادل
offsetting وزنه متعادل
balance متعادل کردن
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
stabilizing sleeve غلاف متعادل کننده
balanced pressure torch [مشعل با فشار متعادل]
counterpoise نیروی متعادل کننده
unbalance غیر متعادل کردن
line charge compensation reactor پیچک متعادل کننده
delay equalizer متعادل کننده تاخیری
equilibrium pressure curve منحنی فشار متعادل
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
stabilization متعادل کردن تعادل
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
disequilibrate غیر متعادل کردن
unbalances غیر متعادل کردن
balanced supply اماد متعادل شده
interphase reactor پیچک متعادل کننده
ballast وزنه متعادل کننده
even keel حرکت متعادل ناو
dashpot استوانه متعادل کننده
interchange current جریان متعادل کننده
balanced load بار خارجی متعادل
balanced stock ذخیره اماد متعادل
unbalancing غیر متعادل کردن
equipoise برابری دروزن متعادل ساختن
balanced tackle وضع متعادل وسایل ماهیگیری
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
differential forces نیروهای دیفرانسیلی
irregular forces نیروهای نامنطم
enemy forces نیروهای دشمن
ground forces نیروهای زمینی
political forces نیروهای سیاسی
opposing forces نیروهای متخاصم
nuclear forces نیروهای هستهای
forces of production نیروهای تولید
screening forces نیروهای پاسیور
lateral forces نیروهای عرضی
garrison forces نیروهای پادگانی
market forces نیروهای بازار
friendly forces نیروهای خودی
frontalier نیروهای مرزی
irregular forces نیروهای چریکی
naval forces نیروهای دریایی
blue forces نیروهای ابی
army of occupation نیروهای اشغالی
services نیروهای سه گانه
battalions نیروهای ارتشی
battalion نیروهای ارتشی
blue forces نیروهای خودی
combat forces نیروهای رزمی
services نیروهای مسلح
irregular نیروهای نامنطم
combined forces نیروهای مرکب
armed forces نیروهای مسلح
component forces نیروهای مولفه
army forces نیروهای زمینی
stabilizing fin پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
stabilizing sleeve پرده متعادل کننده گلولههای منور
balances تراز شدن متعادل کردن ترازو
pressure equalized addition funnel قیف افزایشی متعادل کننده فشار
balance تراز شدن متعادل کردن ترازو
opposing forces نیروهای درگیر نبرد
castrum [کمپ نیروهای رومی]
fundamental interactions نیروهای بنیادی [فیزیک]
restraining forces نیروهای مهار کننده
landing forces نیروهای پیاده شونده
reserve mobilization بسیج نیروهای احتیاط
nato forces نیروهای پیمان ناتو
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
fundamental forces نیروهای بنیادی [فیزیک]
dipole dipole forces نیروهای دو قطبی- دوقطبی
tactical reserve نیروهای احتیاط تاکتیکی
paramilitaries نیروهای شبه نظامی
paramilitary نیروهای شبه نظامی
assigned forces نیروهای زیر امر
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
actions اشغال نیروهای جنگی
action اشغال نیروهای جنگی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
van der waals forces نیروهای وان در والس
isometric view رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
international date line خط تقسیم نیروهای بین المللی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
residual force نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
joint مشترک بین نیروهای مسلح
deadlock حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
sum of all external forces حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
opposing مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
m day force نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
joint exercise تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
diffraction loading منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
operating force نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
orange forces علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
counter vailing power تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
to rally scattered troops جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
center of thrust امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
service element عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
antithyroid ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
contra rotating دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
special forces نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
balances تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance تراز کردن متعادل کردن بالانس
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
depolarize غیر متعادل کردن متضاد کردن
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
briquetting press پرس متعادل یا بالینگ پرس
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com