Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English
Persian
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
Search result with all words
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
Other Matches
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
blocking force
نیروی سد کننده
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
نیروی تهدید کننده
counterpoise
نیروی متعادل کننده
magnetizing force
نیروی مغناطیسی کننده
holding force
نیروی تثبیت کننده
moving power
نیروی جابجا کننده
army of occupation
نیروی اشغال کننده
equalizing force
نیروی برابر کننده
reinforcing
نیروی تقویتی تقویت کننده
p force
نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
righting moment
نیروی راست کننده ناو
service component
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
component change order
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
remanence
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
army commander
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
total force
نیروی کل
jetted
نیروی جت
jet propulsion
نیروی جت
jet
نیروی جت
jetting
نیروی جت
jets
نیروی جت
restoring force
نیروی بازگرداننده
armada
نیروی دریایی
yoghurt
نیروی ذخیره
attraction force
نیروی ربایش
yoghurts
نیروی ذخیره
resistive force
نیروی مقاوم
attraction force
نیروی جاذبه
armadas
نیروی دریایی
driving force
نیروی محرکه
drifting force
نیروی رانش
retentivity
نیروی حفظ
retentiveness
نیروی نگاهداری
retentive power or memory
نیروی ضبط
driving force
نیروی محرک
drifting force
نیروی وزش
dymanic
نیروی جنباننده
drag force
نیروی کششی
rotor force
نیروی روتور
yogurts
نیروی ذخیره
conservation force
نیروی باقی
pulling power
نیروی کشش
static
نیروی ثابت
centripetal force
نیروی مرکزگرا
emf
نیروی برقرانی
electrostatic force
نیروی الکتروستاتیکی
auxiliary forces
نیروی کمکی
electromotive force
نیروی الکتروموتوری
electromotive force
نیروی برقرانی
kinetic energy
نیروی فعال
tractive power
نیروی کشش
purchase element
نیروی منتجه
exchange force
نیروی تبادلی
radiant energy
نیروی موجی
propellants
نیروی محرکه
propellant
نیروی محرکه
equilibrant
نیروی متعادل
electric force
نیروی الکتریکی
elastic force
نیروی ارتجاع
e. power
نیروی اجرایی
reserve force
نیروی احتیاط
repulsion force
نیروی دافعه
elanvital
نیروی حیاتی
muscles
نیروی عضلانی
muscle
نیروی عضلانی
electricity
نیروی کهربایی
effective force
نیروی موثر
contractile force
نیروی انقباضی
economic potential
نیروی اقتصادی
eccentric force
نیروی برونگرا
attractive force
نیروی جاذبه
shear load
نیروی برشی
tonicity
نیروی ارتجاعی
torsional force
نیروی پیچشی
centrifugal force
نیروی مرکزگریز
manpower
نیروی کار
force
نیروی نظامی
forces
نیروی نظامی
the enemy
نیروی دشمن
the power of imagination
نیروی پندار
the sabre
نیروی نظامی
thews
نیروی عضلانی
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
army of occupation
نیروی اشغالگر
work force
نیروی کار
forcing
نیروی نظامی
manpower
نیروی انسانی
police forces
نیروی پلیس
vital force
نیروی حیاتی
vital energy
نیروی زندگی
virile strength
نیروی مردانه
propulsion
نیروی محرکه
covering force
نیروی پوششی
vertical force
نیروی شاغولی
vertical force
نیروی قائم
vertical force
نیروی عمودی
counterpoise
نیروی مقاوم
cutting thrust
نیروی برش
damping force
نیروی میران
police forces
نیروی انتظامی
police force
نیروی پلیس
police force
نیروی انتظامی
total labor force
کل نیروی کار
buoyancy
نیروی بالابری
buoyancy
نیروی ارشمیدس
waterpower
نیروی ابی
tractive effort
نیروی کشنده
uniaxial force
نیروی تک محوری
countervailing power
نیروی همسنگ
amphibious force
نیروی اب خاکی
solar power
نیروی خورشیدی
staying power
نیروی پایداری
impetus
نیروی جنبش
posses
نیروی اجتماعی
posse
نیروی اجتماعی
atomic energy
نیروی اتمی
counterbalances
نیروی برابر
counterbalanced
نیروی برابر
counterbalance
نیروی برابر
constabulary
نیروی شهربانی
stamina
نیروی حیاتی
shearing force
نیروی برشی
screening force
نیروی پوششی
screening force
نیروی پوشاننده
dissipative force
نیروی اتلافی
security force
نیروی تامینی
sediment dislodging force
نیروی کشش
seed stock
نیروی ذخیره
dispersion force
نیروی پاشیدگی
service component
نیروی مسلح
constabularies
نیروی شهربانی
soldiery
نیروی نظامی
adhesive force
نیروی چسبندگی
striking force
نیروی یورش
assault force
نیروی هجوم
assault force
نیروی هجومی
labour
نیروی انسانی
labors
نیروی انسانی
labored
نیروی انسانی
coulomb force
نیروی کولنی
coulombic force
نیروی کولنی
albedo
نیروی بازتابش
striking force
نیروی ضربتی
strike force
نیروی ضربتی
adhesive force
نیروی چسبنده
adhesive stress
نیروی چسبندگی
specified command
نیروی اختصاصی
workforce
نیروی کار
adhesiveness
نیروی چسبندگی
coriolis force
نیروی کوریولیس
destrudo
نیروی ویرانگری
impetus
نیروی محرک
advance force
نیروی پیشروی
tensile force
نیروی کششی
muscularly
با نیروی ماهیچه
lifting power
نیروی خیزش
capillarity
نیروی موئینهای
naval forces
نیروی دریایی
net force
نیروی برایند
compressive force
نیروی تراکمی
net force
نیروی خالص
resutant
نیروی برایند
holding force
نیروی بازدارنده
hoisting power
نیروی صعودی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com