Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
static
نیروی ثابت
Search result with all words
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
Other Matches
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
static
ثابت
fixes
ثابت
permanent
ثابت
leger or ledger
ثابت
stationary
ثابت
fix
ثابت
firmer
ثابت
firmest
ثابت
firms
ثابت
fiducial
ثابت
changeless
ثابت
undeviating
<adj.>
ثابت
unswerving
<adj.>
ثابت
firm
ثابت
equable
ثابت
fixing
ثابت
fixed
ثابت
loyal
ثابت
sustains
ثابت
sustained
ثابت
sustain
ثابت
established
ثابت
invariable
ثابت
specific
ثابت
specifics
ثابت
immovable
ثابت
thetic
ثابت
rugged
ثابت
settled
ثابت
standstill
ثابت
steadier
ثابت تر
solid
ثابت
solids
ثابت
disputeless
ثابت
resolute
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
thetical
ثابت
stables
ثابت
steadying
ثابت
steadied
ثابت
steady
ثابت
inalterable
ثابت
patting
ثابت
patted
ثابت
stable
ثابت
incommutable
ثابت
pats
ثابت
pat
ثابت
constants
ثابت
steadiest
ثابت
truer
ثابت
true
ثابت
hard and fast
ثابت
truest
ثابت
steadies
ثابت
pegged
ثابت
indelible
ثابت
constant
ثابت
unshaken
ثابت
regular salary
حقوق ثابت
fixed length
با درازای ثابت
fixed disk
دیسک ثابت
semifixed
نیم ثابت
idee fixe
فکر ثابت
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed inputs
منابع ثابت
fixed echo
اکوی ثابت
real constant
ثابت حقیقی
semifixed
نیمه ثابت
rate constant
ثابت سرعت
hubble constant
ثابت هابل
image phase change coefficient
ثابت فازی
gas constant
ثابت گازها
proportionality constant
ثابت تناسب
fixed pivot
لولای ثابت
gas constant
ثابت گاز
fixed davit
جرثقیل ثابت
inertia constant
ثابت اینرسی
prover
ثابت کردن
invariably
بطور ثابت
gravitational constant
ثابت جاذبه
hard set
ثابت شده
immovably
بطور ثابت
fixed light
چراغ ثابت
quantum of action
ثابت پلانک
frozen wages
مزدهای ثابت
an inflexible resolution
عزم ثابت
gravitational constant
ثابت گرانش
fixed field
میدان ثابت
stabilize
ثابت کردن
fixation
ثابت کردن
screening constant
ثابت پوشش
stabilized
ثابت کردن
fixed format
قابل ثابت
proved
ثابت کردن
prove
ثابت کردن
stabilizes
ثابت کردن
fixations
ثابت کردن
stabilising
ثابت کردن
fixed income
درامد ثابت
fixed ersistor
مقاومت ثابت
self consistent
ثابت قدم
flat-footed
ثابت قطعی
flat footed
ثابت قطعی
self centered
ثابت ونامتحرک
resolvedly
با عزم ثابت
stabilised
ثابت کردن
fixed head
با نوک ثابت
stabilises
ثابت کردن
rhumb line
راه ثابت
rydberg constant
ثابت ریدبرگ
scale down
به نسبت ثابت
resolute
ثابت قدم
fixed point
ممیز ثابت
k
ثابت دی الکتریک
constant
مقدار ثابت
madelung constant
ثابت مادلونگ
fixed supply
عرضه ثابت
constant
ثابت دایمی
fixes
ثابت ماندن
fixes
ثابت شدن
constant
عدد ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
magnetic constant
ثابت مغناطیسی
fixed star
ستاره ثابت
standpoints
نقطه ثابت
standpoint
نقطه ثابت
constants
ثابت قدم
frequency constant
ثابت فرکانس
fixes
ثابت کردن
fixed storage
انباره ثابت
constant
ثابت قدم
instability constant
ثابت ناپایداری
fix
ثابت شدن
lastingly
بطور ثابت
lastering friendship
دوستی پا بر جا یا ثابت
fixed system
توزیع ثابت اب
fix
ثابت ماندن
fixed term deposit
سپرده ثابت
fixed weight
وزن ثابت
ionization constant
ثابت یون
formation constant
ثابت تشکیل
force constant
ثابت نیرو
foothole
جای ثابت
fix
ثابت کردن
foixed satellite
ماهواره ثابت
invariant
ثابت نامتغیر
lattice constant
ثابت شبکه
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
demonstrating
ثابت کردن
demonstrates
ثابت کردن
planck's constant
ثابت پلانک
permittivity
ثابت دی الکتریک
constants
مقدار ثابت
permanent way
مسیر ثابت
permanent shuttering
قالب ثابت
fixed price
قیمت ثابت
abhide
ثابت بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com