Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8 milliseconds)
English
Persian
impetus
نیروی جنبش
Search result with all words
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
ultromotivy
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
Other Matches
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
motioning
جنبش
motions
جنبش
stock still
بی جنبش
motioned
جنبش
motion
جنبش
locomotion
جنبش
bustles
جنبش
immotile
بی جنبش
inanition
جنبش
on the move
در جنبش
rising
جنبش
libration
جنبش
leger or ledger
بی جنبش
kinesthesis
حس جنبش
kinesodic
جنبش بر
immobile
بی جنبش
kinesis
جنبش
action
جنبش
awakening
جنبش
passively
بی جنبش
mobility
جنبش
oscillations
جنبش
swing
جنبش
swings
جنبش
rocking
جنبش
oscillation
جنبش
actions
جنبش
the r.
جنبش
jiggle
جنبش
jiggled
جنبش
inactive
بی جنبش
heartbeats
جنبش
heartbeat
جنبش
jiggles
جنبش
jiggling
جنبش
stir
جنبش
stirred
جنبش
stirrings
جنبش
stirs
جنبش
vibration
جنبش
astir
در جنبش
vibratility
جنبش
vibrational
جنبش
bustle
جنبش
bustled
جنبش
rocks
جنبش
rocked
جنبش
rock
جنبش
movement
جنبش
stock-still
بی جنبش
tremors
تکان جنبش
kinematic
جنبش شناسی
kinematics
جنبش شناسی
braid
جنبش جهش
flicker
پرپرزدن جنبش
flickered
پرپرزدن جنبش
kinetics
جنبش شناسی
kinesalgia
جنبش درمان
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
kinesimeter
جنبش سنج
flickers
پرپرزدن جنبش
kinesiotherapy
جنبش درمانی
tremor
تکان جنبش
kinesimometer
جنبش سنج
braided
جنبش جهش
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
stirrings
به جنبش دراوردن
gybe
جنبش تغییرجهت
stirred
به جنبش دراوردن
forward motion
جنبش پیشرو
stagnating
از جنبش ایستادن
revival
جنبش مذهبی
reformer
پیشوای جنبش
reformers
پیشوای جنبش
impassioned
به جنبش درامده
revolts
نهضت جنبش
actions
جنبش حرکت
action
جنبش حرکت
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
braids
جنبش جهش
stir
به جنبش دراوردن
stagnates
از جنبش ایستادن
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
stagnated
از جنبش ایستادن
impassionate
به جنبش امده
immovableness
جنبش ناچذیری
stagnate
از جنبش ایستادن
stirs
به جنبش دراوردن
revolt
نهضت جنبش
commotion
جنبش اغتشاش
quiescently
بدون جنبش
psychokinesis
جنبش فراروانی
photokinesis
نور جنبش
moved
حرکت جنبش
moved
جنبش تکان
move
حرکت جنبش
move
جنبش تکان
reformation
نهضت جنبش
saltation
جنبش ناگهانی
travels
حرکت جنبش
traveled
حرکت جنبش
uniform movement
جنبش یکسان
undulation
جنبش نوسانی
to youse to a
به جنبش انداختن
travel
حرکت جنبش
to put in motion
در جنبش دراوردن
moves
حرکت جنبش
moves
جنبش تکان
tremour
تکان جنبش
libration
جنبش موازنهای
libration
جنبش ترازویی
operation
گردش جنبش
labor movement
جنبش کارگری
kymograph
جنبش نگار
kymogram
جنبش نگاره
kinetoscope
جنبش نما
revivals
جنبش مذهبی
immobile
جنبش ناپذیر
jar
تکان جنبش
paratonic
از جنبش بازدارنده
jars
تکان جنبش
kinology
جنبش شناسی
jarred
تکان جنبش
movableness
جنبش پذیری
mass movement
جنبش تودهای
life blood
جنبش بی اخبار
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
momentum
مقدار جنبش انی
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
tranquil
بی جنبش درحال سکون
causing
جنبش سبب شدن
causes
جنبش سبب شدن
cause
جنبش سبب شدن
an onward movement
جنبش سوی پیش
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
peristalsis
جنبش کرم وار
peristaltic movement
جنبش کرم وار
f. morement
جنبش برای پیشرفت
gas kinetics
علم جنبش گازها
peristole
جنبش کرم وار
photokymograph
جنبش نگار نوری
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
kinetics
علم جنبش و نیرو
vibrant
در حال جنبش تکریری
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
groundswell
جنبش تند گستر
oscillatory motion
جنبش تاب وار
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
statgnate
از جنبش ایستادن گندیده شده
she is quick with child
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
reform movement
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
planker
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
gyrostat
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
Community architecture
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
spurts
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurt
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com