Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
solar power
نیروی خورشیدی
Other Matches
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
heliac
خورشیدی
samson
خورشیدی
solar
خورشیدی
sprocket
چرخ خورشیدی
solar time
زمان خورشیدی
solar wind
باد خورشیدی
solar year
سال خورشیدی
solar cell
سلول خورشیدی
solar prominences
فوران خورشیدی
solar propulsion
پیشرانه خورشیدی
solar month
ماه خورشیدی
solar or astronomical d.
روز خورشیدی
solar system
منظومه خورشیدی
solar prominences
زبانه خورشیدی
planetary system
سیستم خورشیدی
solar constant
ثابت خورشیدی
sunspot
کلف خورشیدی
sunspot
لکه خورشیدی
planetary gear
دنده خورشیدی
solar winds
باد خورشیدی
solunar
خورشیدی وقمری
corona
تاج خورشیدی
solar flare
جرقه خورشیدی
coronas
تاج خورشیدی
coronas
اکلیل خورشیدی
corona
اکلیل خورشیدی
solar energy
انرژی خورشیدی
solar flare
شراره خورشیدی
solar flux
شار خورشیدی
solar cells
سلول خورشیدی
solar day
روز خورشیدی
lunisolar
خورشیدی وماهی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
solar system planets
سیارههای منظومه خورشیدی
mean solar day
روز متوسط خورشیدی
sun gear
چرخ دنده خورشیدی
sothic year
سال خورشیدی مصری
planetary gear
جعبه دنده خورشیدی
solar calculator
ماشین حساب جیبی خورشیدی
bat's-wing
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
solar cell
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
epact
افزونی سال خورشیدی برسال ماهی
photovoltaic cell
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
the intercalary month
ماهی است درتقویم بنی اسرائیل که درهرروزه نوزده ...خورشیدی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
dosimeter
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
sundial
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
jet
نیروی جت
total force
نیروی کل
jet propulsion
نیروی جت
jetting
نیروی جت
jets
نیروی جت
jetted
نیروی جت
seed stock
نیروی ذخیره
sediment dislodging force
نیروی کشش
concurrent force
نیروی همرس
conservation force
نیروی باقی
buoyant force
نیروی شناورسازی
compressive force
نیروی تراکمی
contractile force
نیروی انقباضی
burst force
نیروی انفجاری
burst force
نیروی ناگهانی
by military force
با نیروی نظامی
shearing force
نیروی برشی
shear load
نیروی برشی
cohesive force
نیروی همدوسی
cohesive force
نیروی همچسبی
cohesive force
نیروی چسبندگی
service component
نیروی مسلح
capillarity
نیروی موئینهای
brake pressure
نیروی ترمز
vertical force
نیروی عمودی
adhesive stress
نیروی چسبندگی
adhesiveness
نیروی چسبندگی
advance force
نیروی پیشروی
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
tide rising force
نیروی کشنداور
thews
نیروی عضلانی
albedo
نیروی بازتابش
amphibious force
نیروی اب خاکی
adhesive force
نیروی چسبنده
adhesive force
نیروی چسبندگی
uniaxial force
نیروی تک محوری
yoghourts
نیروی ذخیره
yoghurt
نیروی ذخیره
yoghurts
نیروی ذخیره
yogurts
نیروی ذخیره
tractive effort
نیروی کشنده
torsional force
نیروی پیچشی
tonicity
نیروی ارتجاعی
the sabre
نیروی نظامی
the power of imagination
نیروی پندار
the enemy
نیروی دشمن
atomic energy
نیروی اتمی
attraction force
نیروی جاذبه
attraction force
نیروی ربایش
attractive force
نیروی جاذبه
army of occupation
نیروی اشغالگر
auxiliary forces
نیروی کمکی
blocking force
نیروی سد کننده
body force
نیروی حجمی
total labor force
کل نیروی کار
assault force
نیروی هجوم
tensile force
نیروی کششی
striking force
نیروی یورش
striking force
نیروی ضربتی
strike force
نیروی ضربتی
specified command
نیروی اختصاصی
soldiery
نیروی نظامی
assault force
نیروی هجومی
brake horsepower
نیروی ترمز
security force
نیروی تامینی
hydroelectric power
نیروی برقابی
internal force
نیروی درونی
internal voltage
نیروی الکتروموتوری
power of production
نیروی تولید
police power
نیروی پلیس
joint force
نیروی مشترک
police power
نیروی انتظامی
juvenility
نیروی جوانی
labor
نیروی کارگری
labor
نیروی انسانی
labor force
نیروی کار
internal force
نیروی داخلی
propellent
نیروی محرکه
tractive power
نیروی کشش
pulling power
نیروی کشش
impact force
نیروی ضربهای
impact force
نیروی برخورد
psychic force
نیروی روحی
impulsive force
نیروی ضربهای
psychic energy
نیروی روانی
propelling force
نیروی پیشران
inertia force
نیروی اینرسی
inertial force
نیروی لختی
inertial force
نیروی ماند
people forces
نیروی پایداری
paratroop
نیروی چترباز
land force n
نیروی زمینی
man power
نیروی مردانه
man power
نیروی انسانی
mana
نیروی جادویی
resutant force
نیروی خالص
resutant force
نیروی برایند
marine forces
نیروی تفنگدار
resutant
نیروی خالص
mechanized force
نیروی مکانیزه
resutant
نیروی برایند
net force
نیروی خالص
net force
نیروی برایند
naval forces
نیروی دریایی
nonaxial force
نیروی غیرمحوری
normal force
نیروی عمودی
nuclear power
نیروی هستهای
land forces
نیروی زمینی
osmotic force
نیروی راند
lifting power
نیروی بالابری
lifting power
نیروی خیزش
osmotic force
نیروی اسمزی
london force
نیروی لاندنی
lorentz force
نیروی لورنتس
magnemotive force
نیروی مغناطیسرانی
mmf
نیروی مغناطیسرانی
magnetic force
نیروی مغناطیسی
mailed fist
نیروی مسلح
muscularly
با نیروی ماهیچه
hydro
نیروی محرکه اب
coriolis force
نیروی کوریولیس
driving force
نیروی محرکه
driving force
نیروی محرک
dymanic
نیروی جنباننده
e. power
نیروی اجرایی
eccentric force
نیروی برونگرا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com