English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 252 (14 milliseconds)
English Persian
ground force نیروی زمینی
ground forces نیروی زمینی
land force n نیروی زمینی
land forces نیروی زمینی
Search result with all words
armies ارتش نیروی زمینی
army ارتش نیروی زمینی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army artillery توپخانه نیروی زمینی
army assault team تیم هجومی نیروی زمینی
army aviation هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army aviator خلبان نیروی زمینی
army base پایگاه نیروی زمینی
army base پادگان نیروی زمینی
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army corps سپاههای نیروی زمینی
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army depot امادگاه نیروی زمینی
army in the field نیروی زمینی درصحنه عملیات
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army management structure سازمان مدیریت نیروی زمینی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
army material program برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army personnel center مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army post office پستخانه نیروی زمینی
army post office شعبه پستی نیروی زمینی
army program memorandum لایحه برنامههای نیروی زمینی
army reserve احتیاط نیروی زمینی
army reserve قسمت احتیاط نیروی زمینی
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
army service area منطقه سرویس نیروی زمینی
army staff ستاد نیروی زمینی
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
army training program برنامه اموزش نیروی زمینی
army troops عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
assistant secretary of the army معاون وزیر نیروی زمینی
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
department of the army وزارت نیروی زمینی
land service خدمت نظام در نیروی زمینی
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
secretary of the army وزیر نیروی زمینی
theater army نیروی زمینی صحنه عملیات
Other Matches
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
predial or prae زمینی
tumbling زمینی
tellurian زمینی
terraneous زمینی
terrestrial زمینی
sublunary زمینی
landed a زمینی
earth-bound زمینی
sublunar زمینی
subaerial رو زمینی
sub astral زمینی
terrene زمینی
territorial زمینی
agrarian زمینی
earthly زمینی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
ground nut بادام زمینی
army نیرو زمینی
terrestrial refraction شکست زمینی
terrestrial radiation تابشهای زمینی
terraqueous زمینی ودریایی
infernal regions دیارزیر زمینی
terrain return اکوی زمینی
graze burst ترکش زمینی
hypogean زیر زمینی
praties سیب زمینی
murphy سیب زمینی
gully دالان زمینی
ground observation دیدبانی زمینی
gullies دالان زمینی
gulleys دالان زمینی
hypogeal زیر زمینی
hypogeous زیر زمینی
earthy زمینی دنیوی
terrain corridor دالان زمینی
potato سیب زمینی
tellurian matter ماده زمینی
subterraneous زیر زمینی
suberranean زیر زمینی
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
groundnut بادام زمینی
army general staff ستادنیروی زمینی
army forces نیروهای زمینی
mail gram پست زمینی
land combat نبرد زمینی
earth nut بادام زمینی
floor lamps [American] آباژورهای زمینی
potatoes سیب زمینی
bonus pass پاس زمینی
floor lamp اباژور زمینی
groundnuts بادام زمینی
floor lamp [American] آباژور زمینی
army attache وابسته زمینی
terrestrial وضعیت زمینی
standard lamp [British] آباژور زمینی
land mine مین زمینی
ground wave موج زمینی
monkey nut بادام زمینی
peanuts بادام زمینی
peanut پسته زمینی
ground surveillance تجسس زمینی
peanut بادام زمینی
landmines مین زمینی
landmine مین زمینی
land tail بنه زمینی
ground waves امواج زمینی
peanuts پسته زمینی
ground return بازتاب زمینی
ground track مسیر زمینی
overland mail پست زمینی
perigee حضیض زمینی
ground surveillance مراقبت زمینی
ground speed سرعت زمینی
ground fire تیر زمینی
ground return برگشت زمینی
ground liaison رابط زمینی
armies نیرو زمینی
ground observer دیدبان زمینی
ground position ایستگاه زمینی
ground antenna انتن زمینی
earth antenna انتن زمینی
ground control کنترل زمینی
apogee اوج زمینی
groundling گیاه زمینی
antenna ground انتن زمینی
ground circuit مدار زمینی
ground forces نیروهای زمینی
ground position موقعیت زمینی
tater سیب زمینی
jerusalem a سیب زمینی ترشی
landmark علامت مشخصه زمینی
land carriage بار کشی زمینی
sweet potato سیب زمینی شیرین
crisp سیب زمینی برشته
ground visibility میزان دید زمینی
kidney potato سیب زمینی سرخ
latitude band نوار عرضی زمینی
land tail باقیمانده زمینی یکان
sweet potatoes سیب زمینی شیرین
rootstock ساقه زیر زمینی
ground power unit واحد قدرت زمینی
mashed potatoes پوره سیب زمینی
crisps سیب زمینی برشته
grounded primary مدار ورودی زمینی
potatoes انواع سیب زمینی
chipmunk موش خرمای زمینی
groundwater ابهای زیر زمینی
chipmunks موش خرمای زمینی
rhizmatous مانندساقه زیر زمینی
peanut butter خمیر بادام زمینی
terrestrial زمینی مربوط به زمین
crispest سیب زمینی برشته
crisper سیب زمینی برشته
groundwave موجهای رادیویی زمینی
pignut یکنوع بادام زمینی
potato انواع سیب زمینی
subways ترن زیر زمینی
geocentric latitude عرض جغرافیایی زمینی
hotpots آبگوشت سیب زمینی
hotpot آبگوشت سیب زمینی
potato salad سالاد سیب زمینی
asphaltum قیر زمینی اسفالت
floor exercise حرکات زمینی ژیمناستیک
undercroft اتاق زیر زمینی
cadastral survey نقشه برداری زمینی
tumblers ژیمناست زمینی کار
ground loom دار زمینی [قالی]
gnomes جنی زیر زمینی
gnome جنی زیر زمینی
geomorphic شبیه بزمین زمینی
tumbler ژیمناست زمینی کار
ground survey نقشه برداری زمینی
surveyed نقشه برداری زمینی
subterranean roots ریشههای زیر زمینی
survey نقشه برداری زمینی
table water سفره اب زیر زمینی
surveys نقشه برداری زمینی
surface mission ماموریت دفاع زمینی
dower سوراخ زیر زمینی
subway راه زیر زمینی
extraterrestrial radiation تابشهای ماوراء زمینی
subway ترن زیر زمینی
task group گروه ماموریت زمینی
field survey نقشه برداری زمینی
telluric دارای تلوریوم زمینی
subways راه زیر زمینی
tellurous دارای تلوریوم زمینی
landmarks علامت مشخصه زمینی
eying دکمه یا گره سیب زمینی
coriolis force اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
eye دکمه یا گره سیب زمینی
eyes دکمه یا گره سیب زمینی
ground alert اماده باش زمینی هواپیماها
to grub the ground ریشه های زمینی را کندن
underground راه اهن زیر زمینی
fish ball کوفته ماهی وسیب زمینی
spud سیب زمینی بابیل کندن
land control operation عملیات تصرف اماجهای زمینی
spuds سیب زمینی بابیل کندن
geocentric دارای مرکزی در زمین زمینی
heavy fire team تیم اتشهای زمینی سنگین
colcannon خوراک کلم وسیب زمینی
overland در روی زمین از راه زمینی
eyeing دکمه یا گره سیب زمینی
surface line خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
chips سیب زمینی سرخ کرده
unattended ground sensor رادار مراقبت زمینی خودکار
chip سیب زمینی سرخ کرده
shepherd's pies بریانی گوشت و سیب زمینی
shepherd's pie بریانی گوشت و سیب زمینی
vivarium جای نگاهداری جانوران زمینی
uplink خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
French fries سیب زمینی سرخ کرده
surface zero نقطه صفرترکش اتمی زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com