English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
Other Matches
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
air ground section قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
air ground operations عملیات مشترک زمینی وهوایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
air ground system سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
army in the field نیروی زمینی درصحنه عملیات
theater army نیروی زمینی صحنه عملیات
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
army reserve قسمت احتیاط نیروی زمینی
army personnel center مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
air frieghting بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
land tail باقیمانده زمینی یکان
land force n نیروی زمینی
land forces نیروی زمینی
ground force نیروی زمینی
ground forces نیروی زمینی
army depot امادگاه نیروی زمینی
army artillery توپخانه نیروی زمینی
army aviator خلبان نیروی زمینی
army staff ستاد نیروی زمینی
army base پادگان نیروی زمینی
department of the army وزارت نیروی زمینی
army base پایگاه نیروی زمینی
army reserve احتیاط نیروی زمینی
army post office پستخانه نیروی زمینی
army corps سپاههای نیروی زمینی
secretary of the army وزیر نیروی زمینی
armies ارتش نیروی زمینی
army ارتش نیروی زمینی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
land control operation عملیات تصرف اماجهای زمینی
army training program برنامه اموزش نیروی زمینی
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
army post office شعبه پستی نیروی زمینی
army program memorandum لایحه برنامههای نیروی زمینی
army management structure سازمان مدیریت نیروی زمینی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
land service خدمت نظام در نیروی زمینی
army service area منطقه سرویس نیروی زمینی
army aviation هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
assistant secretary of the army معاون وزیر نیروی زمینی
army assault team تیم هجومی نیروی زمینی
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army troops عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
army material program برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
vectored attacks تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
contributors شرکت کننده
participative شرکت کننده
contributor شرکت کننده
participating شرکت کننده
participants شرکت کننده
entry شرکت کننده
participant شرکت کننده
nap بهترین شرکت کننده
napped بهترین شرکت کننده
napping بهترین شرکت کننده
naps بهترین شرکت کننده
suppliers شرکت تولید کننده
supplier شرکت تولید کننده
symposiast شرکت کننده درسمپوزیم
marathoner شرکت کننده ماراتون
supply company شرکت تامین کننده
participant observer مشاهده گر شرکت کننده
territorial زمینی
sub astral زمینی
sublunar زمینی
subaerial رو زمینی
earthly زمینی
agrarian زمینی
tumbling زمینی
tellurian زمینی
terrestrial زمینی
sublunary زمینی
landed a زمینی
terrene زمینی
earth-bound زمینی
terraneous زمینی
predial or prae زمینی
crusaders شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
merrymaker شرکت کننده درجشن وسرور
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
sortie reference تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
tenderer شرکت کننده در مزایده یامناقصه
tenderer شرکت کننده در مناقصه یامزایده
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
bidder شرکت کننده در مناقصه یامزایده
crusader شرکت کننده درجنگهای صلیبی
bidders شرکت کننده در مناقصه یامزایده
floor lamps [American] آباژورهای زمینی
landmine مین زمینی
standard lamp [British] آباژور زمینی
ground position ایستگاه زمینی
earth nut بادام زمینی
ground position موقعیت زمینی
infernal regions دیارزیر زمینی
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
bonus pass پاس زمینی
overland mail پست زمینی
graze burst ترکش زمینی
monkey nut بادام زمینی
ground circuit مدار زمینی
ground control کنترل زمینی
ground fire تیر زمینی
ground forces نیروهای زمینی
ground liaison رابط زمینی
ground nut بادام زمینی
ground observation دیدبانی زمینی
ground observer دیدبان زمینی
landmines مین زمینی
floor lamp [American] آباژور زمینی
perigee حضیض زمینی
ground waves امواج زمینی
groundling گیاه زمینی
subterraneous زیر زمینی
suberranean زیر زمینی
army general staff ستادنیروی زمینی
army attache وابسته زمینی
antenna ground انتن زمینی
earth antenna انتن زمینی
ground antenna انتن زمینی
gulleys دالان زمینی
apogee اوج زمینی
army forces نیروهای زمینی
gullies دالان زمینی
hypogeal زیر زمینی
hypogeous زیر زمینی
hypogean زیر زمینی
potato سیب زمینی
ground return بازتاب زمینی
ground return برگشت زمینی
groundnut بادام زمینی
groundnuts بادام زمینی
ground speed سرعت زمینی
ground surveillance مراقبت زمینی
ground surveillance تجسس زمینی
floor lamp اباژور زمینی
ground track مسیر زمینی
ground wave موج زمینی
gully دالان زمینی
land mine مین زمینی
terrestrial radiation تابشهای زمینی
army نیرو زمینی
armies نیرو زمینی
terraqueous زمینی ودریایی
terrestrial وضعیت زمینی
peanut بادام زمینی
peanut پسته زمینی
peanuts بادام زمینی
terrain corridor دالان زمینی
terrain return اکوی زمینی
land tail بنه زمینی
peanuts پسته زمینی
earthy زمینی دنیوی
potatoes سیب زمینی
land combat نبرد زمینی
terrestrial refraction شکست زمینی
tater سیب زمینی
murphy سیب زمینی
mail gram پست زمینی
praties سیب زمینی
tellurian matter ماده زمینی
fleets گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
semi-finalists شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
sortie number تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com