English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (14 milliseconds)
English Persian
militia نیروی شبه نظامی
militias نیروی شبه نظامی
Search result with all words
parity تعادل نیروی نظامی
force نیروی نظامی
forces نیروی نظامی
forcing نیروی نظامی
militia نیروی نظامی
militia نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
militias نیروی نظامی
militias نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
boot camp اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
by military force با نیروی نظامی
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
provost court دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
saber rattling نمایش نیروی نظامی
soldiery نیروی نظامی
state guard نیروی نظامی ایالتی
the sabre نیروی نظامی
Other Matches
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
mil نظامی
soldier نظامی
military نظامی
martial نظامی
service نظامی
martin نظامی
serviced نظامی
soldiers نظامی
fort دژ نظامی
warlike نظامی
counter military ضد عملیات نظامی
military government دولت نظامی
military training اموزش نظامی
defensive architecture معماری نظامی
council ofwar شورای نظامی
military testament وصیتنامه نظامی
military training تعلیم نظامی
court martial دادگاه نظامی
military specifications خصوصیات نظامی
military services قسمتهای نظامی
dressing parade مشق نظامی
military resources منابع نظامی
military psychology روانشناسی نظامی
military posture وضعیت نظامی
military posture ارایش نظامی
military specifications کدتخصصی نظامی
military spending مخارج نظامی
court martiall دادگاه نظامی
court martiall شورای نظامی
court material دادگاه نظامی
defense information اطلاعات نظامی
khaki لباس نظامی
detention barrack بازداشتگاه نظامی
military strategy استراتژی نظامی
military platform سکوی نظامی
camp اردوگاه نظامی
the military profession کار نظامی
standing orders امریه نظامی
standing order امریه نظامی
strategic map نقشه نظامی
spirit de corps غرور نظامی
guest house مهمانسرای نظامی
guest houses مهمانسرای نظامی
salute احترام نظامی
saluted احترام نظامی
salutes احترام نظامی
saluting احترام نظامی
truck vehicle خودرو نظامی
civil غیر نظامی
martial law حکومت نظامی
the sabre حکومت نظامی
councils of war شورای نظامی
council of war شورای نظامی
paramilitary شبه نظامی
paramilitaries شبه نظامی
militarily از لحاظ نظامی
soldiers فرد نظامی
soldiers نظامی شدن
soldier فرد نظامی
soldier نظامی شدن
tunc پیراهن نظامی
military service خدمت نظامی
army attache وابسته نظامی
militarists نظامی گرا
militarist نظامی گرا
Military operations. عملیات نظامی
campound کمپ نظامی
necker chief کاشکول نظامی
to attain a great age به سن بالارسیدن [نظامی ]
neck cloth کاشکول نظامی
camps اردوگاه نظامی
stronghold قلعه نظامی
strongholds قلعه نظامی
civilians غیر نظامی
civilian غیر نظامی
drilling تمرین نظامی
provost marshal قاضی نظامی
word of command فرمان نظامی
army staff ستاد نظامی
prisidio قلعه نظامی
ceremony مراسم نظامی
ceremonies مراسم نظامی
articles of war قانون نظامی
attache وابسته نظامی
camped اردوگاه نظامی
military government حکومت نظامی
regions ناحیه نظامی
martial spirit روح نظامی
installation قسمت نظامی
installation موسسه نظامی
garrison state ایالت نظامی
military assistance کمک نظامی
installations قسمت نظامی
installations موسسه نظامی
invasion currency پول نظامی
region ناحیه نظامی
active نظامی کادر
military funds بودجه نظامی
military court دادگاه نظامی
martial rule حکومت نظامی
military funds اعتبار نظامی
military expenditure مخارج نظامی
military body هیئت نظامی
military doctorine مقررات نظامی
military attache وابسته نظامی
general outpatient clinic درمانگاه نظامی
posts پست نظامی
posted پست نظامی
militarization نظامی کردن
military advisor مستشار نظامی
military courtesy شئونات نظامی
militarize نظامی کردن
military adviser مستشار نظامی
exercised مشق نظامی
military courtesy احترامات نظامی
intelligence اطلاعات نظامی
military area منطقه نظامی
post- پست نظامی
citadels قلعه نظامی
post پست نظامی
drills مشق نظامی
drilled مشق نظامی
citadel قلعه نظامی
drill مشق نظامی
military doctorine دکترین نظامی
military crest خط الراس نظامی
party عده نظامی
columns ستون نظامی
column ستون نظامی
exercise مانور نظامی
cadets دانشجوی نظامی
cadet دانشجوی نظامی
martial court دادگاه نظامی
exercises مانور نظامی
exercises مشق نظامی
military grid شبکه نظامی
march گام نظامی
military intelligence اطلاعات نظامی
maneuver تمرین نظامی
military occupational speciality کد تخصصی نظامی
fortress استحکامات نظامی
military justice دادرسی نظامی
exercise مشق نظامی
exercised مانور نظامی
fortresses استحکامات نظامی
military justice دادسرای نظامی
military intervention مداخله نظامی
field colors پرچم نظامی
marched گام نظامی
regimental لباس نظامی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com