English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
Other Matches
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
geo deu reo پشتیبانی کننده
sustaining پشتیبانی کننده
supporting weapons جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
fire support element عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
naval support یکان پشتیبانی کننده دریایی
combat support troops یکانهای پشتیبانی رزمی
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
fire support coordination هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
covering troops یکانهای پوشش کننده
advancing units یکانهای پیشروی کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
antisubmarine support پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
air distant support پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
blocking force نیروی سد کننده
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
patronage پشتیبانی
support پشتیبانی
in support of در پشتیبانی
protection پشتیبانی
backing پشتیبانی
afloat support پشتیبانی
in support of در پشتیبانی از
equalizing force نیروی برابر کننده
moving power نیروی جابجا کننده
threat force نیروی تهدید کننده
magnetizing force نیروی مغناطیسی کننده
army of occupation نیروی اشغال کننده
counterpoise نیروی متعادل کننده
holding force نیروی تثبیت کننده
aid پشتیبانی کردن
naval support پشتیبانی دریایی
play up to پشتیبانی کردن از
combat support پشتیبانی رزمی
supply support پشتیبانی تدارکات
to agitate [for] پشتیبانی کردن
technical support پشتیبانی فنی
nonsupport عدم پشتیبانی
aiding پشتیبانی کردن
aided پشتیبانی کردن
supply support پشتیبانی اماد
storeship ناو پشتیبانی
support command یکان پشتیبانی
supporting distance مسافت پشتیبانی
air support پشتیبانی هوایی
support programs برنامههای پشتیبانی
direct support پشتیبانی مستقیم
support command فرماندهی پشتیبانی
service support پشتیبانی خدمات
propugn پشتیبانی کردن از
PRI پشتیبانی کنند
corrective maintenance پشتیبانی اصلاحی
tower of strength <idiom> پشتیبانی محکم
tactical support پشتیبانی رزمی
support پشتیبانی کردن
support brigade تیپ پشتیبانی
supporting تقویت پشتیبانی
support program برنامه پشتیبانی
vindicate پشتیبانی کردن از
archival backup پشتیبانی بایگانی
general support پشتیبانی عمومی
champions پشتیبانی کردن
championing پشتیبانی کردن
championed پشتیبانی کردن
champion پشتیبانی کردن
rally پشتیبانی کردن
rallies پشتیبانی کردن
rallied پشتیبانی کردن
logistic support پشتیبانی لجستیکی
logistic support پشتیبانی تدارکاتی
area support پشتیبانی منطقه
global backup پشتیبانی کلی
backup پشتیبانی کردن
vindicated پشتیبانی کردن از
countenancing پشتیبانی کردن
countenances پشتیبانی کردن
countenanced پشتیبانی کردن
countenance پشتیبانی کردن
vindicates پشتیبانی کردن از
vindicating پشتیبانی کردن از
back up پشتیبانی یا کمک
maintains پشتیبانی کردن
maintained پشتیبانی کردن
maintain پشتیبانی کردن
timed backup پشتیبانی دورهای
maintenance support پشتیبانی نگهداری
fire support پشتیبانی اتش
back-up پشتیبانی یا کمک
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
memory protection پشتیبانی ازحافظه
close support پشتیبانی نزدیک
p force نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
righting moment نیروی راست کننده ناو
reinforcing نیروی تقویتی تقویت کننده
decision support system سیستم پشتیبانی تصمیم
deep air support پشتیبانی هوایی دور
deep supporting fire اتش پشتیبانی در عمق
supported یکان پشتیبانی شده
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
deep supporting fire اتش پشتیبانی عمیق
supporting range برد پشتیبانی سلاحها
general support یکان پشتیبانی عمومی
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
close air support پشتیبانی هوایی نزدیک
remote servicing پشتیبانی از راه دور
ancillary facilities تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
remote maintenance پشتیبانی از راه دور
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
propping نگهداشتن پشتیبانی کردن
field service پشتیبانی سرویس رزمی
aerial fire support پشتیبانی اتش هوایی
ancestral file سیستم پشتیبانی فایل ها
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
processes و وسایل کنترل و پشتیبانی
process و وسایل کنترل و پشتیبانی
direct support unit یکان پشتیبانی مستقیم
combat support troops عدههای پشتیبانی رزمی
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
combat support arms رسته پشتیبانی رزمی
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
to bolster somebody up از کسی پشتیبانی کردن
tape backup unit دستگاه پشتیبانی نوار
to get behind somebody از کسی پشتیبانی کردن
propped نگهداشتن پشتیبانی کردن
prop نگهداشتن پشتیبانی کردن
direct support پشتیبانی مستقیم کردن
to back somebody up از کسی پشتیبانی کردن
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
direct air support center مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
Thank you for your support با تشکر برای پشتیبانی شما.
populism پشتیبانی از حزب مردم درامریکا
close covering group ناو گروه پشتیبانی نزدیک
mission call درخواست پشتیبانی هوایی کردن
hard disk backup program برنامه پشتیبانی دیسک سخت
airmobile support party گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
army troops عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
fanned کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
file maintenaee اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
fire support group ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
fans کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
back-up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
break off فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
back up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
satellization تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
MCA بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
remanence چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
back level نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
feet dry هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
multifinder گونهای از Apple Macintosh Finder که چند کاره بودن را پشتیبانی میکند
protects یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
netware که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com