English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
unskilled labor نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
Other Matches
scientific manpower نیروی انسانی متخصص
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
fireworker متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
adroit <adj.> ماهر
skilled ماهر
he was neat ماهر
deft ماهر
skilful ماهر
proficient ماهر
light footed ماهر
light handed ماهر
expert ماهر
workmanly ماهر
neat handed ماهر
experts ماهر
knacky ماهر
adept ماهر
dextrous ماهر
assiduous <adj.> ماهر
handiest ماهر
hardworking <adj.> ماهر
industrious <adj.> ماهر
diligent <adj.> ماهر
sedulous <adj.> ماهر
studious <adj.> ماهر
skillful ماهر
skillful Šetc ماهر
handier ماهر
handy ماهر
fine fingered ماهر
industrious ماهر
workmanlike ماهر
pert ماهر
dexterous ماهر
wieldy ماهر
great- متعدد ماهر
skilled ماهر و باتجربه
greatest متعدد ماهر
water dog شناگر ماهر
qualify ماهر شدن
versant ماهر واستاد
tactical ماهر ماهرانه
qualifies ماهر شدن
great متعدد ماهر
natty پاکیزه ماهر
understandings مطلع ماهر
understanding مطلع ماهر
tactically ماهر ماهرانه
jimmies ماهر دیلم
jimmy ماهر دیلم
craftsman کارگر ماهر
journeymen کارگر ماهر
skilled labour کارگر ماهر
sharpshooter تیرانداز ماهر
semiskilled نیمه ماهر
nattier پاکیزه ماهر
nattiest پاکیزه ماهر
master ماهر شدن
mastered ماهر شدن
journeyman کارگر ماهر
skilled worker کارگر ماهر
shotmaker شوت زن ماهر
craftsmen کارگر ماهر
cunning ماهر زیرکی
scientail ماهر علمی
semi skilled نیمه ماهر
marksmen تیرانداز ماهر
masters ماهر شدن
flunky غیر ماهر
expert gunner توپچی ماهر
marksman تیرانداز ماهر
light foot ماهر تردست
articulating ماهر در صحبت
articulates ماهر در صحبت
articulate ماهر در صحبت
slickest ماهر صاف
slick ماهر صاف
flunkey غیر ماهر
flunkies غیر ماهر
flunkeys غیر ماهر
flunkys غیر ماهر
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
masters ماهر شدن در چیزی
shots تیراندازی تیرانداز ماهر
mastered ماهر شدن در چیزی
master ماهر شدن در چیزی
semi skilled worker کارگر نیمه ماهر
reinsman سوار کار ماهر
skillful weaver بافنده ماهر و خبره
navvy کارگر غیر ماهر
navvies کارگر غیر ماهر
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
figure skater اسکیت باز ماهر
snipers تیرانداز ماهر تفنگ
sniper تیرانداز ماهر تفنگ
ace خلبان ماهر و متهور
building craftsman کارگر ماهر ساختمانی
qualified صلاحیت دار ماهر
aces خلبان ماهر و متهور
unskilled worker کارگر غیر ماهر
marksman تیرانداز ماهر [ارتش و ورزش]
gift of the gab <idiom> درصحبت کردن ماهر بودن
toxophilite تیرانداز ماهر با تیر و کمان
mudder اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
digger پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
stickhandler شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
orion منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
cradler بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
streetwise ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
roughrider سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
digger بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
demolition derby مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
punter دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punters دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
bunter توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
duress در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
Grand Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
specialists متخصص
geriatrician متخصص
geriatrist متخصص
au fait متخصص
expert متخصص
adhoc متخصص
experts متخصص
osteopathist متخصص
skilled متخصص
stylists متخصص مد
stylist متخصص مد
specialist متخصص
rhinologist متخصص
penalty kicker بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
financial e. متخصص مالی
computer specialist متخصص کامپیوتر
specialist engineering مهندس متخصص
cambist متخصص ارز
ophlhalmologist متخصص چشم
media specialist متخصص رسانه ها
e. advice نظر متخصص
aurist متخصص گوش
financier متخصص مالی
ceramicist متخصص سفالگری
climatologist متخصص اب وهوا
financiers متخصص مالی
theolog متخصص الهیات
clinicians متخصص بالینی
clinician متخصص بالینی
cost accountant متخصص ارزیابی
computer professional متخصص کامپیوتر
ceramist متخصص سفالگری
skilled workers کارگران متخصص
skilled متخصص تخصصی
skilled witness شاهد متخصص
economists متخصص اقتصاد
actuary متخصص بیمه
algebraist متخصص جبرومقابله
actuaries متخصص بیمه
electrician متخصص برق
electricians متخصص برق
hygienist متخصص بهداشت
hygeist متخصص بهداشت
anaesthetist متخصص بیهوشی
hydropathist متخصص اب درمانی
an expert accountant حسابدار متخصص
economist متخصص اقتصاد
artillerist متخصص توپخانه
outrebound متخصص ریباند
pomologist متخصص میوه
technicians متخصص تکنیسین
technicians متخصص فنی
technician متخصص تکنیسین
gas man متخصص گاز
technician متخصص فنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com