English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
English Persian
joust نیزه بازی از روی زین
jousted نیزه بازی از روی زین
jousting نیزه بازی از روی زین
jousts نیزه بازی از روی زین
Search result with all words
joust نیزه بازی سواره
jousted نیزه بازی سواره
jousting نیزه بازی سواره
jousts نیزه بازی سواره
Other Matches
grains نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
pole نیزه پرش با نیزه
poles نیزه پرش با نیزه
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
harpoon نیزه
lance نیزه
lancer نیزه زن
dart نیزه
lanced نیزه
spearing نیزه
darted نیزه
spears نیزه
speared نیزه
harpoons نیزه
butt shaft نیزه
lancing نیزه
pic نیزه
gavelock نیزه
darting نیزه
javelin نیزه
lances نیزه
halbert نیزه
spear نیزه
halberd نیزه
shafts نیزه
shaft نیزه
marlinespike نیزه ماهی
pike نیزه زدن
demilance نیم نیزه
lancer نیزه دار
marlinspike نیزه ماهی
spearhead نوک نیزه
spearheaded نوک نیزه
spearheading نوک نیزه
spearheads نوک نیزه
lancelet نیزه ماهی
barracudas نیزه ماهی
lancethrust زخم نیزه
spear نیزه دار
styloid شبیه نیزه
pole vaulter پرنده با نیزه
vaults پرش با نیزه
styliform نیزه مانند
spears نیزه دار
speared نیزه دار
vault پرش با نیزه
gad نیزه سنان
marlin نیزه ماهی
pole vaulting پرش با نیزه
vaulter پرنده با نیزه
spearing نیزه دار
javelineer نیزه دار
spearfisher ماهیگیر با نیزه
lancing ضربت نیزه
lances ضربت نیزه
lanced ضربت نیزه
lance ضربت نیزه
spear fisherman ماهیگیر با نیزه
sea needle نیزه ماهی
quarter staff نیزه چوبی
spearman نیزه دار
needle fish نیزه ماهی
green bone نیزه ماهی
spearer نیزه دار
fix bayonets به نیزه فنگ نیزه فنگ
gar نیزه ماهی
pikestaff چوب نیزه
pole vaults پرش با نیزه
pole vault پرش با نیزه
job سوخمه سر نیزه
jobs سوخمه سر نیزه
javelin thrower پرتابگر نیزه
throwing the javelin پرتاب نیزه
javelin throw پرتاب نیزه
sword bayonet سر نیزه دم دار
jaculator نیزه دار
jaculator نیزه انداز
spontoon نیزه کوتاه
spiculum نیزه کوچک
spiculum نوک نیزه
gaff نیزه چنگک
barracuda نیزه ماهی
spearman نیزه انداز
sarissa نیزه مقدونی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
pkeman سرباز نیزه دار
spearfishing ماهیگیری با پرتاب نیزه
fix bayonets نیزه فنگ کردن
spearfish ماهیگیری با پرتاب نیزه
piker سرباز نیزه دار
javelin نیزه دستی سبک
pikestaff دسته چوبی نیزه
lanceolate نیزه مانند نیزهای
uhlan سوار نیزه دار
lancer تشر زن نیزه انداز
ox goad نیزه گاو رانی
javelin زوبین پرتاب نیزه
throwing circle دایره پرتاب نیزه
foin فرو بردن شمشیر یا نیزه
spear gun وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
styliferous ستون دار نیزه مانند
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
he ran the animal through ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
jumping event مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
hop step طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
banderillero عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
gig نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
tiltyard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
gigs نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gig نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gigs نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
tilting yard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
pike نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
picador عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
throwing line نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
leister نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
crossbars ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
crossbar ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
banderilla نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
gig نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gigs نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish crossover طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
binding وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
Lancet style [سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
pigsticking شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
pike نوک نیزه هرچیز نوک تیز
lancing نیشتر زدن نیزه زدن
lanced نیشتر زدن نیزه زدن
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
lance نیشتر زدن نیزه زدن
lances نیشتر زدن نیزه زدن
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
lanceolate leaves برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
gaming بازی
actions بازی
fun بازی
plays بازی
sportiveŠetc بازی کن
played بازی
clearance بازی
action بازی
playing بازی
falconine بازی
solitaire تک بازی
basic بازی
solitaires تک بازی
play بازی
watermanship اب بازی
openness بازی
hopscotch بازی لی لی
basics بازی
homes بازی
home بازی
dibasic دو بازی
plain dealing بازی
slackness بازی
partie بازی
grey hound سگ بازی
game بازی
patulousness بازی
fitting clearance بازی مناسب
first hand نخستین بازی کن
play-acts بازی کردن
play-acting تو بازی رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com