Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 99 (7 milliseconds)
English	Persian
punctual	نیشدار صریح
Other Matches
fanged	نیشدار
laniary	نیشدار
aculeate	نیشدار
caustic	نیشدار
snide	نیشدار
fleer	خنده نیشدار
sarcastic	نیشدار زهرخنده دار
poignant	نیشدار گوشه دار
mordant	گوشه دار نیشدار
Acrimonious words	کلمات تلخ و نیشدار
sarcastic <adj.>	نیشدار [کنایه دار]
ironic <adj.>	نیشدار [کنایه دار]
ironical <adj.>	نیشدار [کنایه دار]
wry <adj.>	نیشدار [کنایه دار]
pointed	کنایه دار نیشدار
epigrams	سخن نیشدار قطعه هجایی
epigram	سخن نیشدار قطعه هجایی
abstracts	صریح
four-square	صریح
specifics	صریح
clear-cut	صریح
clears	صریح
perspicuous	صریح
abstract	صریح
straight	رک صریح
straighter	رک صریح
definitive	صریح
straightest	رک صریح
clear cut	صریح
categorical	صریح
opens	صریح
opened	صریح
open	صریح
abstracting	صریح
sharp cut	صریح
expressed	صریح
specific	صریح
clearer	صریح
cleaners	صریح
clean-cut	صریح
clean cut	صریح
expressing	صریح
clear	صریح
express	صریح
expresses	صریح
explicit	صریح
uninhibited	صریح
clearest	صریح
hypallage	قلب صریح
clear	صاف صریح
denotation	معنای صریح
clears	صاف صریح
four-square	به طور صریح
explicit address	آدرس صریح
express acceptance	قبول صریح
express term	شرط صریح
express warranty	ضمانت صریح
inexplicit	غیر صریح
immediate mode commands	فرامین مد صریح
immediate address	آدرس صریح
clearer	صاف صریح
immediate access	دستیابی صریح
clearest	صاف صریح
explicit address	نشانی صریح
precise	صریح دقیق
stricter	نص صریح محکم
strict	نص صریح محکم
noncommittal	غیر صریح
direct object	مفعول صریح
expressed	سریع صریح
expresses	سریع صریح
avowals	افهار صریح
avowal	افهار صریح
expressing	سریع صریح
strictest	نص صریح محکم
imprecise	غیر صریح
indefinite	غیر صریح
franking	صریح نیرومند
frankest	صریح نیرومند
franker	صریح نیرومند
express	سریع صریح
franked	صریح نیرومند
frank	صریح نیرومند
franks	صریح نیرومند
unintelligible	پیچیده غیر صریح
d. judgment	حکم صریح یا روشن
cold turkey	به طور صریح و بیپرده
definite	تصریح شده صریح
unequivocal	صریح اشتباه نشدنی
unequivocally	صریح اشتباه نشدنی
expressing	دلالت کردن بر فهماندن صریح
expresses	دلالت کردن بر فهماندن صریح
express	دلالت کردن بر فهماندن صریح
expressed	دلالت کردن بر فهماندن صریح
to speak daggers	سخت سخت یا نیشدار گفتن
overt collusion	تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
dedication	در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications	در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com