English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
semidomesticated نیمه اهلی
Other Matches
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
tame اهلی
tamed اهلی
tamer اهلی
tames اهلی
tamest اهلی
taming اهلی
domesticated اهلی
domestic اهلی
natives اهلی
native اهلی
naturalized اهلی شده
domestication اهلی سازی
live stock چارپایان اهلی
fox terrier نوعی سگ اهلی
Aborigine اهلی قدیم
tamely بطور اهلی
livestock چارپایان اهلی
domesticated اهلی شده
domesticity حالت اهلی
domesticating اهلی کردن
domesticate اهلی کردن
domestic animals حیوانات اهلی
domesticates اهلی کردن
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
petted حیوان اهلی منزل
pets حیوان اهلی منزل
farmed پرورشگاه حیوانات اهلی
pet حیوان اهلی منزل
farms پرورشگاه حیوانات اهلی
animal husband پرورش جانوران اهلی
farm پرورشگاه حیوانات اهلی
domestically بطور خانوادگی و اهلی
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
water buffalo گاو میش اهلی شده اسیایی
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
manx cat گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight نیمه شب
mid- نیمه
semis نیمه
division line خط نیمه
mid نیمه
semi نیمه
half deck نیمه پل
in noon of night در نیمه شب
moiety نیمه
stiffish نیمه شق
part way نیمه
semicolonial نیمه مستعمره
semi-conscious نیمه هشیار
semi-conscious نیمه بیهوش
semi-conscious در حال نیمه غش
semi-final نیمه نهایی
semiaquatic نیمه ابزی
semiactive نیمه فعال
semi trailer نیمه یدک
semi skilled نیمه ماهر
semi official نیمه رسمی
second half نیمه دوم
semiarboreal نیمه درختی
semiarid نیمه خشک
semiautomatic نیمه خودکار
semicolonial نیمه ازاد
subovate نیمه بیضی
subsaline نیمه شور
semi mechanization نیمه مکانیزه
semi literate نیمه نویسا
half-timbered نیمه چوبی
semi conductor نیمه هادی
semicivilized نیمه متمدن
semicinductor نیمه هادی
semi-precious نیمه بهادار
semi-precious نیمه گرانبها
quasi convex نیمه محدب
nocturn عبادت نیمه شب
middle watch نگهبانی نیمه شب
midyear نیمه سال
midwatch پاس نیمه شب
megrim درد نیمه سر
aileron نیمه سنتوری
aileron نیمه لچکی
dwarf wall دیوار نیمه
half-bat آجر نیمه
left heart نیمه چپ قلب
semicinductor نیمه رسانا
partial fixing نیمه گیرداری
partially hearing نیمه شنوا
quasi concave نیمه مقعر
quasi commercial نیمه بازرگانی
semigloss نیمه درخشان
quasi public نیمه عمومی
quasi public نیمه دولتی
quasi private نیمه خصوصی
sub-tropical نیمه حاره
underemployed نیمه کار
preconscious نیمه هشیار
partially sighted نیمه بینا
semi independent نیمه مستقل
semicolonialism نیمه مستعمراتی
semiopaque نیمه شفاف
semigloss نیمه شفاف
semipro نیمه حرفهای
semiofficial نیمه رسمی
semipublic نیمه همگانی
semireligious نیمه مذهبی
semiformal نیمه رسمی
semirigid نیمه سخت
semiskilled نیمه ماهر
semifluid نیمه ابکی
semifixed نیمه ثابت
semihard نیمه سخت
semihard نیمه محکم
semilate نیمه دیررس
semiopaque نیمه کدر
semiparasitic نیمه انگلی
semipermanent نیمه جاودان
semipermeable نیمه تراوا
semimobile نیمه متحرک
semiprivate نیمه خصوصی
semilustrous نیمه درخشنده
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semilog نیمه لگاریتمی
semiliquid نیمه مایع
semisolid نیمه جامد
semifinal نیمه نهایی
semidivine نیمه خدا
semidivine نیمه الهی
subacute نیمه حاد
subadult نیمه بالغ
subarid نیمه خشک
semidetached نیمه مجزا
semicrystalline نیمه بلورین
semicrystalline نیمه متبلور
subfossil نیمه سنگواره
semiconscious نیمه بیهوش
semiconscious نیمه اگاه
solid state نیمه هادی
shaly clay رس نیمه بلوری
semidome نیمه گنبد
semierect نیمه قائم
semierect نیمه ایستاده
semisynthetic نیمه مصنوعی
semisynthetic نیمه ترکیبی
semiterrestrial نیمه خاکی
semitranslucent نیمه کدر
semitranslucent نیمه شفاف
half-column نیمه ستون
semitransparent نیمه شفاف
semitropic نیمه گرمسیری
semivitrified نیمه شیشهای
semiconscious نیمه هوشیار
semi نیمه تاحدی
partial نیمه کامل
demigod نیمه خدا
foreconscious نیمه هشیاری
subconsciously نیمه اگاه
subconsciously نیمه هشیار
half faced نیمه کاره
subconscious نیمه اگاه
half loaded سلاح نیمه پر
subconscious نیمه هشیار
half mast high نیمه افراشته
drafts نیمه نهایی
drafted نیمه نهایی
draft نیمه نهایی
brow ague درد نیمه سر
inchoate نیمه تمام
semis نیمه تاحدی
subliminal نیمه خوداگاه
subliminally نیمه خوداگاه
half-mast نیمه افراشتن
half-mast نیمه افراشتگی
parboils نیمه پختن
parboiling نیمه پختن
parboiled نیمه پختن
semi-finals نیمه نهایی
halfway نیمه راه
parboil نیمه پختن
backcourt نیمه دفاعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com