English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
quasi public نیمه عمومی
Search result with all words
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
Other Matches
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
moiety نیمه
semi نیمه
semis نیمه
midnight نیمه شب
stiffish نیمه شق
part way نیمه
mid- نیمه
in noon of night در نیمه شب
mid نیمه
division line خط نیمه
half deck نیمه پل
semicrystalline نیمه متبلور
halvers نیمه مشترک
semicrystalline نیمه بلورین
semifixed نیمه ثابت
semis نیمه تاحدی
inchoate نیمه تمام
half way نیمه راه
semiconscious نیمه بیهوش
semiconscious نیمه اگاه
semiconscious نیمه هوشیار
partial نیمه کامل
semifinal نیمه نهایی
semidivine نیمه خدا
subliminally نیمه خوداگاه
subconsciously نیمه اگاه
subconsciously نیمه هشیار
semidivine نیمه الهی
semidetached نیمه مجزا
subliminal نیمه خوداگاه
subconscious نیمه اگاه
semidome نیمه گنبد
semierect نیمه ایستاده
semierect نیمه قائم
semidomesticated نیمه اهلی
quasi private نیمه خصوصی
semiaquatic نیمه ابزی
semiarboreal نیمه درختی
semiarid نیمه خشک
semiautomatic نیمه خودکار
preconscious نیمه هشیار
midwatch پاس نیمه شب
semicinductor نیمه هادی
semicinductor نیمه رسانا
semiactive نیمه فعال
semi trailer نیمه یدک
semi skilled نیمه ماهر
quasi public نیمه دولتی
partially sighted نیمه بینا
quasi commercial نیمه بازرگانی
quasi concave نیمه مقعر
partially hearing نیمه شنوا
quasi convex نیمه محدب
partial fixing نیمه گیرداری
semi official نیمه رسمی
semicivilized نیمه متمدن
semi conductor نیمه هادی
midsummer نیمه تابستان
midyear نیمه سال
semicolonial نیمه ازاد
semicolonial نیمه مستعمره
megrim درد نیمه سر
semicolonialism نیمه مستعمراتی
left heart نیمه چپ قلب
semi نیمه تاحدی
second half نیمه دوم
semi literate نیمه نویسا
parboil نیمه پختن
semi independent نیمه مستقل
half-mast نیمه افراشتن
nocturn عبادت نیمه شب
half-mast نیمه افراشتگی
parboils نیمه پختن
parboiling نیمه پختن
parboiled نیمه پختن
middle watch نگهبانی نیمه شب
solid state نیمه هادی
translucent نیمه شفاف
subovate نیمه بیضی
subsaline نیمه شور
half faced نیمه کاره
semi mechanization نیمه مکانیزه
semi-conscious نیمه هشیار
semi-conscious نیمه بیهوش
semi-conscious در حال نیمه غش
half-time نیمه نخست
part time نیمه وقت
part-time نیمه وقت
half time نیمه بازی
half mast high نیمه افراشته
subacute نیمه حاد
subadult نیمه بالغ
half loaded سلاح نیمه پر
subarid نیمه خشک
half-timbered نیمه چوبی
subfossil نیمه سنگواره
semi-final نیمه نهایی
foreconscious نیمه هشیاری
semi-precious نیمه بهادار
half-bat آجر نیمه
brow ague درد نیمه سر
half نیمه نخست
half-column نیمه ستون
before mid night قبل از نیمه شب
backcourt نیمه دفاعی
halfway نیمه راه
semi-finals نیمه نهایی
dwarf wall دیوار نیمه
aileron نیمه لچکی
aileron نیمه سنتوری
semi-precious نیمه گرانبها
sub-tropical نیمه حاره
first half نیمه نخست
subconscious نیمه هشیار
underemployed نیمه کار
demigod نیمه خدا
semi finals نیمه نهایی
shaly clay رس نیمه بلوری
semifluid نیمه ابکی
drafts نیمه نهایی
drafted نیمه نهایی
semimobile نیمه متحرک
half tracked نیمه شنی
semiopaque نیمه شفاف
semiopaque نیمه کدر
semiparasitic نیمه انگلی
semipermanent نیمه جاودان
semipermeable نیمه تراوا
semilustrous نیمه درخشنده
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semiformal نیمه رسمی
semiofficial نیمه رسمی
semigloss نیمه درخشان
semigloss نیمه شفاف
semihard نیمه سخت
semihard نیمه محکم
semilate نیمه دیررس
semiliquid نیمه مایع
semilog نیمه لگاریتمی
draft نیمه نهایی
semireligious نیمه مذهبی
semiskilled نیمه ماهر
semisolid نیمه جامد
semisynthetic نیمه مصنوعی
semisynthetic نیمه ترکیبی
semiterrestrial نیمه خاکی
semitranslucent نیمه کدر
semipublic نیمه همگانی
semirigid نیمه سخت
semivitrified نیمه شیشهای
midway نیمه راه
semitropic نیمه گرمسیری
semitransparent نیمه شفاف
semitranslucent نیمه شفاف
semiprivate نیمه خصوصی
semipro نیمه حرفهای
partially drowned jet فوران نیمه مستغرق
part time work کار نیمه وقت
backcourt نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
perforated cutoff دیواره نیمه تراوا
part time job کار نیمه وقت
oligapoly فروش نیمه انحصاری
midyear امتحان نیمه سال
half adder نیمه جمع کننده
black tie کت نیمه رسمی مردانه
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
half way واقع در نیمه راه
halving method روش دو نیمه سازی
half cloverload junction چهارراه نیمه شبدری
gallium arsenide قطعه نیمه هادی
draft report گزارش نیمه نهایی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com