Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 257 (13 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
random
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
led
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
mask
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
light
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
transistor
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
oxide
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
silicon
محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
silicon
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
wafer
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
solid-state
مربوط به وسایل نیمه هادی
microchip
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
complementary metal oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
diode
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
dtl
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
fet
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
field emission
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
gallium arsenide
قطعه نیمه هادی
integrate semiconductor circuit
مدار نیمه هادی مجتمع
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
jumbo chip
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
low gap semiconductor
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
metal oxide semiconductor
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
metallic oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی
mos
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
n type semiconductor
نیمه هادی نوع N
npn transistor
طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
p type semiconductor
نیمه هادی نوع "پی "
p channel mos
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
photoresist
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
pnp transistor
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
semicinductor
نیمه هادی
semi conductor
نیمه هادی
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
semiconductor storage
حافظه نیمه هادی
solid state
نیمه هادی
solid state cartridge
کارتریج نیمه هادی
varistor
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
Other Matches
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
insulate
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductors
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductor
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
conductor rail
ریل هادی شمش هادی
shield
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
photoconductive
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
directorial
هادی
leading line
خط هادی
conductor
هادی
cabled
هادی
lead
هادی
conductors
هادی
directors
هادی
cable
هادی
director
هادی
electric conductor
هادی
steerer
هادی
ductile
هادی
leads
هادی
guide
هادی
guides
هادی
guided
هادی
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
circuit line
هادی جریان
electric conductor
هادی الکتریسیته
bus bar
ریل هادی
electric conductor
هادی برق
conductor current
جریان هادی
internal conductor
سیم هادی
wireway
سیم هادی
superconductors
فوق هادی
conductor resistance
مقاومت هادی
directing staff
ستاد هادی
water mains
لوله هادی اب
director sight
دوربین هادی
guide bank
دیوار هادی سد
guide flag
پرچم هادی
guide vane
تیغه هادی
heat conductor
هادی حرارت
water main
لوله هادی اب
conductor rail
شینه هادی
dredging ladder
هادی سطل
ideal conductor
هادی ایده ال
directrix
هادی خط راهنما
directress
هادی خط راهنما
conducting staff
ستاد هادی
conductive silver
نقره هادی
superconductor
فوق هادی
vascular tissue
بافت هادی
valve guide
هادی سوپاپ
light guide
هادی نور
leads
کابل هادی
leads
غلاف هادی
conductors
سیم هادی
conductors
هادی رسانا
leads
سبقت هادی
superconducter
مافوق هادی
twin conductor
هادی دوبل
conductor
سیم هادی
conductor
هادی رسانا
light quide
هادی نور
lead
کابل هادی
duct
لوله هادی
lizards
بند هادی
noninductive
غیر هادی
single core
هادی تک رشتهای
lizard
بند هادی
light pipe
هادی نور
lead
سبقت هادی
single conductor
هادی تک رشتهای
lead
غلاف هادی
wire
هادی فلزی نازک
ohmage
مقاومت هادی برق
wires
هادی فلزی نازک
nozzle guide vane
تیغههای هادی یا راهنما
lead in
مدار هادی اشتعال
nonconductor
جسم غیر هادی
port
شیار هادی دهانه
superconducting computers
کامپیوترهای مافوق هادی
current carring wire
سیم هادی جریان
insulated conductor
هادی عایق شده
polestar
هادی مورد توجه
guides post
نفر هادی مستقر شوید
wave guide
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
quadrattrix
راهنمای تربیع منحنی هادی
conductors
وسیله هادی اجرا کننده
conductor
وسیله هادی اجرا کننده
photoconductor
هادی حساس نسبت به نور
current
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
diathermic
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
currents
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
diathermanous
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
electric
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
double
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled up
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
conductors
هادی جریان برق رشته سیم
nonsparking
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
conductor
هادی جریان برق رشته سیم
leader
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leaders
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
conductors
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
cladding
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
bathyconductograph
وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
conductor
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
jumper
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
in noon of night
در نیمه شب
division line
خط نیمه
moiety
نیمه
part way
نیمه
half deck
نیمه پل
stiffish
نیمه شق
semis
نیمه
mid
نیمه
midnight
نیمه شب
semi
نیمه
mid-
نیمه
semierect
نیمه ایستاده
semidomesticated
نیمه اهلی
semidome
نیمه گنبد
semidivine
نیمه خدا
semidivine
نیمه الهی
semidetached
نیمه مجزا
semiconscious
نیمه بیهوش
semicrystalline
نیمه بلورین
semicrystalline
نیمه متبلور
subconscious
نیمه اگاه
semierect
نیمه قائم
semifinal
نیمه نهایی
semilog
نیمه لگاریتمی
semiliquid
نیمه مایع
semilate
نیمه دیررس
semihard
نیمه محکم
semihard
نیمه سخت
semigloss
نیمه شفاف
semigloss
نیمه درخشان
semiformal
نیمه رسمی
semifluid
نیمه ابکی
semifixed
نیمه ثابت
semiconscious
نیمه اگاه
semiconscious
نیمه هوشیار
semiaquatic
نیمه ابزی
semiactive
نیمه فعال
semi trailer
نیمه یدک
semi skilled
نیمه ماهر
semi official
نیمه رسمی
second half
نیمه دوم
quasi convex
نیمه محدب
quasi concave
نیمه مقعر
quasi commercial
نیمه بازرگانی
quasi public
نیمه عمومی
quasi public
نیمه دولتی
quasi private
نیمه خصوصی
semiofficial
نیمه رسمی
semiarboreal
نیمه درختی
semiarid
نیمه خشک
subconsciously
نیمه هشیار
subconsciously
نیمه اگاه
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
semicolonial
نیمه مستعمره
semicolonial
نیمه ازاد
semi mechanization
نیمه مکانیزه
semi literate
نیمه نویسا
semi independent
نیمه مستقل
semicivilized
نیمه متمدن
semicinductor
نیمه رسانا
semiautomatic
نیمه خودکار
preconscious
نیمه هشیار
half-column
نیمه ستون
half
نیمه نخست
half-timbered
نیمه چوبی
translucent
نیمه شفاف
first half
نیمه نخست
half-time
نیمه نخست
part time
نیمه وقت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com