English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
private nuisance هتک حرمت منازل و املاک
Other Matches
dwelling house در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
forcible entry هتک حرمت منازل
forceble entry and detainer هتک حرمت منازل
quarters in kind منازل سازمانی
burglars سارق منازل
burglar سارق منازل
bachelor quarters منازل افراد مجرد
estates املاک
estate املاک
domains املاک خالصه
latifundia املاک وسیع
men of property صاحبان املاک
real estate املاک و ساختمان
estate tax مالیات بر املاک
real estate املاک و مستغلات
land register ثبت املاک
baronage املاک بارون
real estate broker واسطه املاک
latifundia املاک زیاد
seisin تصرف املاک
domain املاک خالصه
seizin تصرف املاک
cadastral مربوط به املاک مزروعی
real estate agency بنگاه معاملات املاک
real account حساب خرید املاک
property tax مالیات بر املاک و مستغلات
registration of documents and lands اداره ثبت اسناد و املاک
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
land office اداره املاک وثبت اراضی
indiction مالیات پانزده ساله املاک
gas fitter فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
landfalls دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
notice to quit لغو [فسخ] قرارداد [املاک و مستغلات]
landfall دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
cadastre مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
observancy حرمت
unlawfulness حرمت
observantly با حرمت
reverence حرمت
prohibition حرمت
Industrial Park [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
reveres حرمت کردن
revering حرمت کردن
profance بی حرمت کردن
permanent prohibition حرمت ابدی
permanent bar حرمت موبد
permanent bar حرمت ابدی
revered حرمت کردن
revere حرمت کردن
desecration هتک حرمت
self-respect حرمت نفس
outraged هتک حرمت
to regard with reverence حرمت کردن
to hold in reverence حرمت کردن
inviolable صاحب حرمت
right of support حرمت ملک
desecrate بی حرمت کردن
devoir حرمت گزاری
deferentially از روی حرمت
outrage هتک حرمت
outrage بی حرمت ساختن
outraged بی حرمت ساختن
outrages هتک حرمت
irreverence هتک حرمت
outraging بی حرمت ساختن
outraging هتک حرمت
outrages بی حرمت ساختن
desecrating بی حرمت کردن
inviolacy بی حرمت نشدگی
desecrated بی حرمت کردن
desecrates بی حرمت کردن
revere احترام گذارندن حرمت
awesome مایه هیبت یا حرمت
revering احترام گذارندن حرمت
reveres احترام گذارندن حرمت
inshrine با حرمت نگاه داشتن
revered احترام گذارندن حرمت
sanctity حرمت علو مقام
sanctity of an oath حرمت سوگند یا قسم
observingly از روی ملاحظه حرمت گرارانه
inviolately چنانکه بی حرمت نشده باشد
violates بی حرمت ساختن مختل کردن
violated بی حرمت ساختن مختل کردن
violate بی حرمت ساختن مختل کردن
courtliness نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
horizontal دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
defiling بی حرمت کردن بی عفت کردن
defiled بی حرمت کردن بی عفت کردن
defile بی حرمت کردن بی عفت کردن
defiles بی حرمت کردن بی عفت کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com