English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
decoy هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
decoyed هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
decoying هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
decoys هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
Other Matches
snooperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
sniperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
people sniffer رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
comouflage detection photography نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
ferrets هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
homing station رادارهای کنترل هوایی
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
enemy alien طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejects عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
penetration نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganising به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganises به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repel پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
at d. دشمن
adversary دشمن
enemy دشمن
foe دشمن
hostile دشمن
enemies دشمن
adversaries دشمن
foes دشمن
foeman دشمن
abhorrer دشمن
xenophobe دشمن
adversarial دشمن
potential enemy دشمن اصلی
arch enemy دشمن بزرگ
hostile battery اتشبار دشمن
hostile artillery توپخانه دشمن
man hater دشمن ادم
antagonist رقیب دشمن
antichrst دشمن مسیح
potential enemy دشمن حتمی
antagonists رقیب دشمن
hateable دشمن داشتنی
antagonizing دشمن کردن
contained احاطه دشمن
evading گریز از دشمن
antagonised دشمن کردن
antagonises دشمن کردن
antagonising دشمن کردن
antagonize دشمن کردن
antagonized دشمن کردن
contain احاطه دشمن
alien enemy دشمن خارجی
archenemy دشمن بزرگ
evade گریز از دشمن
evaded گریز از دشمن
contains احاطه دشمن
waning جنگ دشمن
engagements درگیری با دشمن
engagement درگیری با دشمن
feudist متحد دشمن
enemy state حکومت دشمن
enemies دشمن کردن
enemy دشمن کردن
enemy state دولت دشمن
enemy forces نیروهای دشمن
waned جنگ دشمن
antagonizes دشمن کردن
wane جنگ دشمن
wanes جنگ دشمن
evades گریز از دشمن
nemesis دشمن بزرگ
the enemy کشتی دشمن
unfriendly دشمن ناشناس
fronting سمت دشمن
front سمت دشمن
the enemy نیروی دشمن
xenophobe دشمن بیگانه
merged دشمن فاهر شد
break off قطع تماس با دشمن
trophy of war غنیمت جنگی از دشمن
to roll up the enemy line بخط دشمن کردن
to pierce the enemy's line دشمن رخنه کردن
harassing به هم زدن کارایی دشمن
harass ناراحت کردن دشمن
anti air ضد برتری هوایی دشمن
close with نزدیک شدن به دشمن
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
close in نزدیک شدن به دشمن
One enemy is one too many. یک دشمن هم زیاد است
betrayment تسلیم به دشمن کردن
repulsing پس زدن دشمن وازدن
break through نفوذکردن در مواضع دشمن
repulses پس زدن دشمن وازدن
repulse پس زدن دشمن وازدن
line of approach راه تقرب به دشمن
harass ایذا کردن دشمن
He gave the inemy no respite . به دشمن مهلت نداد
betraying تسلیم دشمن کردن
threat دشمن تهدید کردن
flank crossing عبوراز جناح دشمن
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
threats دشمن تهدید کردن
betrayed تسلیم دشمن کردن
harasses ناراحت کردن دشمن
betrays تسلیم دشمن کردن
harasses ایذا کردن دشمن
To the envy of our enemies . به کوری چشم دشمن
repulsed پس زدن دشمن وازدن
enemy in liken of friend دشمن در لباس دوست
betray تسلیم دشمن کردن
suspect battery اتشبار مشکوک دشمن
limited objective هدف نزدیک به جبهه دشمن
confirmed location محل تایید شده دشمن
strike حمله ضربه زدن به دشمن
confusion agent عامل گیج کردن دشمن
strikes حمله ضربه زدن به دشمن
threat study بررسی توسعه تهدید دشمن
antisocial مخل اجتماع دشمن جامعه
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
threat study بررسی امکانات رزمی دشمن
strategic reconnaissance بررسی مقدماتی وضع دشمن
One enemy is too many, a hundred friend are too few. <proverb> یک دشمن زیاد است صد دوست کم .
identification zone منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
evasion and scape گریز و فراراز دست دشمن
electromagnetic intrusion نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
To break down the enemys resistance. مقاومت دشمن رادرهم شکستن
diversionary attack تک منحرف کننده توجه دشمن
direct pressure تعاقب کردن مستقیم دشمن
denial measures تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
flank crossing دور زدن جناح دشمن
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
hostile متعلق به دشمن خصومت امیز
scrambling درگیر شدن باهواپیمای دشمن
infiltrate در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating در خطوط دشمن نفوذ کردن
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
catalytic ترغیب کننده دشمن به درگیری
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
siege mentality دشمن پنداری همه جانبه
captured material وسایل گرفته شده از دشمن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com