Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 57 (5 milliseconds)
English	Persian
meal offering	هدیه اردی
meat offering	هدیه اردی
Other Matches
farinaceous	اردی
farinose	اردی
mealy	اردی
mealiest	اردی
mealier	اردی
meat offering	پیشکشی اردی
mealiness	خاصیت اردی
mealness	خاصیت اردی
meal offering	پیشکشی اردی
baked meat	شیرینی اردی غذای پخته
bakemeat	شیرینی اردی غذای پخته
farl	کیک یا نان شیرین اردی
farle	کیک یا نان شیرین اردی
propine	هدیه
handsel	هدیه
gifts	هدیه
endowments	هدیه
present	هدیه
offerings	هدیه ها
endowment	هدیه
presents	هدیه
donation	هدیه
presenting	هدیه
presented	هدیه
donations	هدیه
gift	هدیه
token	هدیه کوچک
give [a present]	هدیه دادن
endow	هدیه دادن
bestow	هدیه دادن
give [a present]	هدیه کردن
endow	هدیه کردن
bestow	هدیه کردن
donated	هدیه دادن
donate	هدیه دادن
donating	هدیه دادن
gift of nature	هدیه طبیعت
greek gift	هدیه یونانی
gifts	هدیه دادن
ex voto	هدیه یا پیشکشی
donee	گیرنده هدیه
donors	هدیه کننده
donor	هدیه کننده
gift	هدیه دادن
donate	هدیه کردن
donates	هدیه دادن
This is a gift.	این یک هدیه است.
keepsakes	هدیه یادگاری یادبود
keepsake	هدیه یادگاری یادبود
oblatory	مبنی بر نذر یا هدیه
empty handed	بدون هدیه دست خالی
Wrap it up in gift paper.	آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
Please accept this gift as a mark of my friendship.	لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
He bought them expensive presents, out of guilt.	او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Boxing Day	اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com